سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تا حالا چند نفر از من خواسته اند دعوتشان کنم.فقط به خاطر اینکه سبک اینک را پسندیدند.ولی من بلد نبودم آخه...
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 3:59 عصر |[ پیام]

راستی چه جوری برای اینک ،مهمان دعوت کنم؟


 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 3:58 عصر |[ پیام]
واقعا همه‏ی زمانها بی بازگشت هستند.مثل همین اینک ...دیگه بر نمی‏گرده.
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 3:57 عصر |[ پیام]
< language=java>
وقتی آبجی سرش درد می‏گیره،بهش توصیه می‏کنیم وارد اتاق خالی و تاریک شده و با روش «خویشتن داری» آرامش از دست رفته را باز گرداند.با نشستن بر روی یک صندلی و راحت و آرام تکیه دادن و همینطور بستن چشمها به مدت سه دقیقه...باور کنید.معجزه‏اش هم را ببینید.
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 3:56 عصر |[ پیام]
اینک مدیر وبلاگ نداره.اما انگاره داره ها...
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 1:22 عصر |[ پیام]

سلام جناب آقای «نداریم»...چشم.من حرفم رو پس می‏گیرم.ولی باور کنی،.وقتی دعوت شدم ،عین همین جمله رو به من گفتند.گردنم از مو باریکتر...چشم ...کوتاه می‏آیم.


 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 1:21 عصر |[ پیام]

سلام جناب آقای «نداریم»...چشم.من حرفم رو پس می‏گیرم.ولی باور کنی،.وقتی دعوت شدم ،عین همین جمله رو به من گفتند.گردنم از مو باریکتر...چشم ...کوتاه می‏آیم.


 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 1:21 عصر |[ پیام]

 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 7:54 صبح |[ پیام]
از «یارانت» دعوت می کنم بیاد اینجا.اما نمی‏دانم به چه کسی ارجاع بدهم شما را ،تا پسفورد گیرتان بیاید؟
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 7:52 صبح |[ پیام]
وقتی آمدم اینک،به من گفتند این اینک ،قوانین خاص خودش را دارد.یکی از آن قوانین این بود که از لحظه‏های زندگی‏مون بنویسم.اما چرا بعضی‏ها فقط در اینجا شعر می‏سرایند؟آن هم شعری که قبلا سروده شده و توسط کس دیگری؟
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 7:51 صبح |[ پیام]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >