دل و دماغ نوشتن ندارم. نوشتنم میاید ولی اینکه پرورش بدهم. حوصله ندرام. سوژه تا دلت بخواهد دارم ولی ...
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 12:36 صبح |[ پیام]
یه کامنت گذاشتم به قاعدهی حداقل سیصد کلمه. وحشتناک بید. شاید هم بیشتر. اره بابا بیشتر بود. داستان بود حدودا.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 12:35 صبح |[ پیام]
اخرین اخبار از قم. برف بند آمده. احتمالا صبح یخمک بازار باشد. و لیزکی بکشیم توی خیابان. فردا صبح درس. درس. درس. بعد هم کلوپ. و بعد هم دفتر. همش لیز لیزک.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 12:34 صبح |[ پیام]
به دنبالت خواهم آمد. از این ماتمکده باید رفت. به دیارت خواهم آمد ای همه هستی. ای همه مهمان به دیار غربت. به دنبالت خواهم آمد، ای همه چراغ شبهای تارم. به دنبالت حواهم آمد و با تو یا باز خوام گشت و یا بی تو به دیار تو کوچ خواهم نمود. ای همه دنیای بی کسی هایم.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 12:29 صبح |[ پیام]
چه خوبه که شب های محرم در پیشه و بهانه برا اشک ریختن، فراوون.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 12:25 صبح |[ پیام]
< language=java>
>
دولت یادش رفته یه گروهی رو به علت سرما و برف شدید تعطیل اعلام کند؟پس ما وبلاگ نویسها چی؟ما مجبوریم فردا تعطیل نباشیم؟این بیانصافیه...آقا باور کنین بیانصافیه !!!
دولت یادش رفته یه گروهی رو به علت سرما و برف شدید تعطیل اعلام کند؟پس ما وبلاگ نویسها چی؟ما مجبوریم فردا تعطیل نباشیم؟این بیانصافیه...آقا باور کنین بیانصافیه !!!
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 10:49 عصر |[ پیام]
من مثل بعضیها تریپ منور الفکری نمیام که بابت رمانتیک بازی برم توی برف.
حله؟
حله؟
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 7:23 عصر |[ پیام]
میدونم پیدا نمیشه ها
اما بالاخره باید با یه بهونهای برم توی برف یانه؟
اما بالاخره باید با یه بهونهای برم توی برف یانه؟
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 7:22 عصر |[ پیام]
تو هم دلت میخواد؟
عین من شال و کلاه و دستکش و شش لا جوراب و شلوار کتون دو لا بپوشید؛ یه عینک آفتابی هم بزنیدو برید دنبال لبو.
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 7:20 عصر |[ پیام]