سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خب من برم دنبال لبو بگردم که کم کم دارم خمار می‏شم.
 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 7:19 عصر |[ پیام]

دریغ از یه ریزه نور خورشید با این همه برف اما من عینک دودی زدم.
دلم می‏خواد به اونایی که بر و بر نگاهم می‏کنن بگم «ها کاکو! مگه بچه آبودانی ندیدی؟»


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 7:18 عصر |[ پیام]

برف میاد که بیاد. دلیل نمی‏شه لبو فروش‏ها تعطیل کنند.


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 7:14 عصر |[ پیام]
 این جمله  رو باید بر بال شب پره ها نوشت و به دست نسیم خنک شبانه سپرد تا با پیک سحری از کوی دل به کوی منظور برساند.  هیچ گوشی تاب شنیدن نوای معنوی دوستت دارم واقعی رو نداره. ارسالی از دل به دل. همین.
 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 3:55 عصر |[ پیام]

گاهی بهترین درمان، یک کلمه هفت حرفی هست. با تکرار ملحقات . فراموشی، فراموشی، فراموشی.


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 3:47 عصر |[ پیام]

یه عالمه برف اومده. صبح پاهام تا نزدیک زانو تو برف بود. یه زمین اساسی هم خوردم و قبل از همه خودم به خودم خندیدم.


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 3:38 عصر |[ پیام]

تا حالا هیچ مملکتی چنین خفقانی به خود ندیده است. نمی‏شود حرف زد. نمی‏شود اعتراض کرد، حتی آدم نمی‏تواند گله کند. حتی اجازه‏ی ناراحتی هم نیست. همه چیز حمل بر غرض و دشمنی می‏شود. تو حتی نمی‏گذاری بگویم: «دوستت دارم!» خفقان گرفته‏ام.


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 1:15 عصر |[ پیام]

آخرین اخبار قم بدین شرح است:
1. برف هنوز آهسته و پیوسته می‏بارد.
2. مردم برف‏ندیده، کسب‏و‏کار را تعطیل کرده‏اند.
3. ماشین‏دارها مسافر‏ها را صلواتی می‏رسانند.
4. مردم برای اولین‏بار در شهر زنجیر چرخ بستند. 


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 12:23 عصر |[ پیام]

ولی تو صبح برفی نمی‏شه درس خوند. تو صبح برفی فقط باید آش خورد و آش خورد و حلیم خورم و آش خورد و لبو خورد و آش خورد و آش خورد.


 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 8:36 صبح |[ پیام]
< language=java>
چرا هرچی می‏نویسم اولش این جمله میاد.« لنگوییچ برابر است با جاوا» اینا چی‏هستند؟چرا بدون اجازه‏ی من ارسال می‏شوند؟
 یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 8:26 صبح |[ پیام]
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >