گاهی است
رفته اند مشاطه گان ِ
شهر ِ دل ما
به سوی ِ
دیار هیچ گاه...
رفته اند مشاطه گان ِ
شهر ِ دل ما
به سوی ِ
دیار هیچ گاه...
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 2:8 صبح |[ پیام]
دور از نشاط هستی و غوغای زندگی
دل با سکوت و خلوت غم، خو گرفته بود
آمد، سکوت سرد و گرانبار را شکست
آمد، صفای خلوت اندوه را ربود.
یا حق!
دل با سکوت و خلوت غم، خو گرفته بود
آمد، سکوت سرد و گرانبار را شکست
آمد، صفای خلوت اندوه را ربود.
یا حق!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:25 صبح |[ پیام]
گفتم مشیری، دلم خیلی گرفت. دلم برای یک چیزی تنگ شد. واسه....که تازه درستش کرده بودم ولی....
درست میشه انشاالله.
درست میشه انشاالله.
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:24 صبح |[ پیام]
آفرید این جهان به خاطر عشق
آنکه ایجاد کرد هستی را
تا مگر آدمی زند بر آب
رقمِ نقشِ خود پرستی را
مشیری!
آنکه ایجاد کرد هستی را
تا مگر آدمی زند بر آب
رقمِ نقشِ خود پرستی را
مشیری!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:21 صبح |[ پیام]
همچین امشب حسش نیست، اینک نویسی (حالا خوبه حسش رو ندارم وگرنه...)
گاهی رفتن بهتر از ماندن!
گاهی رفتن بهتر از ماندن!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:20 صبح |[ پیام]
کسی مانند من تنها نماند
به راه زندگانی وانماند
خدا را، در قفای کاروان ها
غریبی در بیابان جانماند!
به راه زندگانی وانماند
خدا را، در قفای کاروان ها
غریبی در بیابان جانماند!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:18 صبح |[ پیام]
چو ماه از کام ظلمت ها دمیدی
جهانی عشق در من آفریدی
دریغا، با غروب نابهنگام
مرا در دام ظلمت ها کشیدی
جهانی عشق در من آفریدی
دریغا، با غروب نابهنگام
مرا در دام ظلمت ها کشیدی
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:15 صبح |[ پیام]
ولی خداییش می ارزید که دو روز تعطیل باشه. حسابی انعطاف پذیر شده( چه رمانتیک) یعنی خیلی زود ارسال می کنه.
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:12 صبح |[ پیام]
همه بعد از چند روز که حسابی حالش بد بود، رفتند بهش سر زدن و هر کی، رفت کار خودش رو کرد.
ولی من چی؟ واسه من هنوز درست نشده
ولی من چی؟ واسه من هنوز درست نشده
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:10 صبح |[ پیام]
چه الکی خودمون رو تحویل گرفتیم. هنوز نگفته با هم میریم یا نه....خودمون رو دعوت کردیم.
خب می دونیم که اول از همه ایم اصولا!
خب می دونیم که اول از همه ایم اصولا!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 12:5 صبح |[ پیام]