سفارش تبلیغ
صبا ویژن
البته منظور اون بنده خدا از فریاد یه چیزه. منظوره من هم یه چیزه دیگه!
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 10:13 عصر |[ پیام]
می خواهم فریاد بلندی بکشم که صدایش به شما هم برسد.
فریدون مشیری
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 10:11 عصر |[ پیام]
هنر زهی درد است و عشق زهی آتش؛ آتشی که از گدازه های بی قرار و بی امان دل بر می خیزد و هنر همان سوز است.
به قول دکتر علی شریعتی؛ اگر تنها ترین تنها شوم باز خدا هست!
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 10:10 عصر |[ پیام]
ولی افسوس که بد جوری اسیر بر خاکی شدیم که گاهی بودن رو خیلی سخت میشه تحمل کرده.
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:45 عصر |[ پیام]
وقتی اومدیم تو چشماش نگاه که می کردم، قشنگ می تونستم حسش رو ببینم. مثل فرشته ها سبک بال شده بود.
کاشکی میشد به طرفش پرواز کنیم.
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:43 عصر |[ پیام]
امروز دوستم بهم گفت: یک هفته اس که همش میرم تو فکر. هر کار می کنم تا خودم رو مشغول کنم بازم یه جوریم؟ نمی دونم چِم شده؟ همش ذهنم مشغول میشه؟
بردمش یه جایی که چند هفته بود ازش دور شده بودیم.
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:42 عصر |[ پیام]
بعضی وقتا، وقتی زیاد به کارهای دنیا مشغول میشیم و اون اصلی رو کمی( فقط کمی) فراموش می کنیم؛ یه حال و هوای دیگه بهمون دست میده. همش دنبال یه چیزی می گردیم. خب این چیه که گمش کردیم!؟
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:41 عصر |[ پیام]
چند وقت پیش تازه فهمیدم که وبلاگِ....واسه...هست. اونم چی؟! آشنا در اومد.
حالا چند شب پیش یکی دیگه رو خودم کشفیدم. از بس تیکه کلام هاش تابلو بود.
حالا مثلا ما نمی دونیم
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:29 عصر |[ پیام]
علیرضا غزوه.
از این بی صوات ترم داریم؟!
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 9:25 عصر |[ پیام]
کاشکی یکی پیدا میشد، حداقل تو این زمینه منو راهنمایی کنه.آخه من اصلا سر رشته، توش ندارم.
 یکشنبه 86 بهمن 14 , ساعت 8:21 عصر |[ پیام]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >