سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کی می‌خوایم رفتار درستی روی مسنجر داشته باشیم. خسته شدم از دست این ملت.

 سه شنبه 86 دی 18 , ساعت 2:50 عصر |[ پیام]
اینکی ندارم که بنویسم. روزها شروع می‌شوند، می‌روند و من تنها، فکر می‌کنم. تنها می‌روم، تنها می‌مانم ... این هم اینک من.

 سه شنبه 86 دی 18 , ساعت 2:46 عصر |[ پیام]
مادر بزرگم مثل هر شب آمد سرم را بوسید و رفت بخوابد. شاید این آخرین شب زندگیش باشد. مرگ را به راحتی احساس می‌کند.

 سه شنبه 86 دی 18 , ساعت 12:11 صبح |[ پیام]
آخه آدم فایل چار مگابایتی را با دایال آپ می‌فرسته روی مسنجر. من چی بهش بگم. نیم ساعت هنوز نصف نشده.
 سه شنبه 86 دی 18 , ساعت 12:9 صبح |[ پیام]
هوا بسی سرد است. چای داغ نیست. ولی یاد تو گرم می‏کند.
 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 7:37 عصر |[ پیام]
این فلش مموری هم رفته روی مغز ما. دارد اعصابم را خورد می‏کند. تازه خریدم. از این زورم می‏اید. خراب شود می‏رود سراغ اون یاور ... استغفر الله.

 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 7:29 عصر |[ پیام]
برایم کامنت گذاشته گفته، قرار نیست فلان مطلب عمومی شود. پیش خودم فکر می‏کنم. مگر چیز بدی است؟ حرف بدی نزدم. چیز عادی بود. به نظرم اینها هم‏اش اعمال سلیقه است.

 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 7:18 عصر |[ پیام]
از این حرف حامد خنده‏ام گرفته است. دماغ گنده
من هم بعضی‏وقت‏ها همین‏کار را می‏‏کنم.  همین حس را دارم.

 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 7:16 عصر |[ پیام]
از این حرف حامد خنده‏ام گرفته است. دماغ گنده
من هم بعضی‏وقت‏ها همین‏کار را می‏‏کنم.  همین حس را دارم.

 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 7:16 عصر |[ پیام]

چه کنم با دل تنها ... چه کنم با غم دل ... چه کنم با این درد ... دل من ای دل من ...
محمد اصفهانی است دیگر!!!


 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 2:17 عصر |[ پیام]
<      1   2   3   4   5   >>   >