تو را با غیر میبینم صدایم در نمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
دلم میسوزد و کاری ز دستم برنمیآید
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 1:11 صبح |[ پیام]
نه دروغ چرا؟ فکر کنم منم یه چیزایی دیدم انگار... اما نه انگار اشتباه نکردم. نمیدونم انگار... انگار نه انگار!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 1:4 صبح |[ پیام]
خودمانیم، تیتر تازهنوشتههای پارسیبلاگ را متحول کردهایم خفن!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 12:58 صبح |[ پیام]
بریم یه بحث دیگه...
در خانه ما روغن... رونق اگر نیست نباشد...
ما که هستیم!
در خانه ما روغن... رونق اگر نیست نباشد...
ما که هستیم!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 12:54 صبح |[ پیام]
یک چیز دیگر هم یادم دادند که فراموش نمیکنم:
«تکبروا للمتکبر»
«تکبروا للمتکبر»
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 12:52 صبح |[ پیام]
با این که خودم از ادعا پرم، ولی به خاطر همانها برای همیشه از ادعا چندشم شد؛ و هر وقت در خودم ادعا دیدم... از خودم هم چندشم شد.
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 12:51 صبح |[ پیام]