رفتم اون پایین صفحه رو نگاه کردم؛ احساس کردم بیشفعالی دارم!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 5:21 عصر |[ پیام]
لینکش رو درست کردم. ایشالا دیگه فیلتر نمیشیم!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 5:15 عصر |[ پیام]
دور از جون شما، آدم گاهی وقتها خر میشود!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 4:46 عصر |[ پیام]
در شهر ما رسم است وقتی پسردار میشوند با نقل درشت پذیرایی میکنند وقتی دختردار میشوند با نقل کوچک. با علی که داشتیم از مشهد برمیگشتیم، برای بچههای قم، نقل بزرگ خریدیدم. هیچ ربطی هم نداشت!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 4:43 عصر |[ پیام]
آخرش من این پیمانه کردن برنج را یاد نگرفتم؛ همیشه یا کم میآید یا زیاد!
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 4:15 عصر |[ پیام]
انسانی که تا این حد عاشق است، چرا نباید بهشت زیر پایش باشد؟! استادمان میگفت اگر دنبال بهشت میگردید زیر پای مادرتان است. پای مادرتان را ببوسید. بهشت آنجاست.
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 3:50 عصر |[ پیام]
بچهتر که بودم دلم میخواست آشپزی یاد بگیرم و بتوانم برای این و آن کلاس بگذارم که با این که پسرم، آشپزی بلدم... گذشت تا آشپزی هم یاد گرفتیم؛ فهمیدم لذت آشپزی در کلاس گذاشتنش نیست... لذتش به خاطر کسانی است که غذا را میخورند... .
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 3:37 عصر |[ پیام]
البته وقتی ساعت دو و چهل دقیقه شروع کنی ناهار پختن خدا میدونه کی آماده میشه. احتمالا برای شام آماده میشه.
جمعه 86 آذر 23
, ساعت 2:46 عصر |[ پیام]