خانهی همسایه، یک درخت نخل دارد. الان که دارد باد میوزد، نخل خانهی همسایه را آشفته کرده است و تکانتکان میدهد. یاد سفر جنوب افتادهام... یاد گل و لای شلمچه؛ نه شلمچهی آباد سال گذشته، شلمچهی 12 سال پیش که به جز گل و نخلهای سوخته چیزی نداشت.
دوشنبه 86 آذر 26
, ساعت 7:58 صبح |[ پیام]
به جان هر کس که دوست داری امروز را ببار... ببار تا بشود کمی زیر چتر بارانت قدم زد.
دوشنبه 86 آذر 26
, ساعت 7:55 صبح |[ پیام]
دل هوا گرفته است. گمانم امروز، روز اشک و آه آسمان باشد.
دوشنبه 86 آذر 26
, ساعت 7:52 صبح |[ پیام]
دیگر بس است... گریه امانم نمیدهد
گویا کنون به دل من رسیدهای
یک روز میرسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست؛ خدا را چه دیدهای
مهران
گویا کنون به دل من رسیدهای
یک روز میرسد که در آغوش گیرمت
هرگز بعید نیست؛ خدا را چه دیدهای
مهران
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 11:8 عصر |[ پیام]
زهدک فی راغب فیک نقصان هض و رغبتک فی زاهد فیک ذل نفس
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 11:2 عصر |[ پیام]
وقتی از چشم تو افتادم... نمیدانم چه شد
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
نجمه زارع
پیش رویت آنچه را یک عمر نشکستم شکست
نجمه زارع
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 11:0 عصر |[ پیام]
کاش نمیدانستم که خیلی چیزها را نمیدانم...
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 10:55 عصر |[ پیام]
از من عبور میکنی و دم نمیزنی
تنها دلم خوش است که شاید ندیدهای
علی مهران
تنها دلم خوش است که شاید ندیدهای
علی مهران
یکشنبه 86 آذر 25
, ساعت 10:53 عصر |[ پیام]