آهای ی ی ی ی ی پیرمرد. فانوست رو خاموش کن. دیگه گرسنهم نیست.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 4:14 عصر |[ پیام]
احساس دختری را دارم که هر روز جلوی آینه میایستد و از دماغ گندهی خودش چندشش میشود.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 3:18 عصر |[ پیام]
احساس تنهایی میکنم. سانتیمانتال بودن خیلی سخت است.
دوشنبه 86 دی 17
, ساعت 3:14 عصر |[ پیام]
تا حالا هیچ مملکتی چنین خفقانی به خود ندیده است. نمیشود حرف زد. نمیشود اعتراض کرد، حتی آدم نمیتواند گله کند. حتی اجازهی ناراحتی هم نیست. همه چیز حمل بر غرض و دشمنی میشود. تو حتی نمیگذاری بگویم: «دوستت دارم!» خفقان گرفتهام.
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 1:15 عصر |[ پیام]
آخرین اخبار قم بدین شرح است:
1. برف هنوز آهسته و پیوسته میبارد.
2. مردم برفندیده، کسبوکار را تعطیل کردهاند.
3. ماشیندارها مسافرها را صلواتی میرسانند.
4. مردم برای اولینبار در شهر زنجیر چرخ بستند.
یکشنبه 86 دی 16
, ساعت 12:23 عصر |[ پیام]
گفت: «مدتی فیلم بازی کن. انگار کن که بود و نبودش برایت فرقی نمیکند؛ آن وقت حساب کار میآید دستش.» فیلم بازی کردم. حالا که مدتی گذشته انگار بود و نبودش برایم فرقی نمیکند. خودم هم نمیدانم. شاید هم فقط زبانم بند آمده است.
جمعه 86 دی 14
, ساعت 2:14 عصر |[ پیام]
از اینک و از اینکیان بیزارم
اینجا بنویسم؟ مگر بیکارم؟!
حالا به خودت نگیر؛ شوخی کردم
ای اینکیان! دوستتان میدارم
اینجا بنویسم؟ مگر بیکارم؟!
حالا به خودت نگیر؛ شوخی کردم
ای اینکیان! دوستتان میدارم
پنج شنبه 86 دی 13
, ساعت 12:40 عصر |[ پیام]
وقتم کم است، عاشق و دلتنگ اینکم
زنگ کلاس، تمام است و در زنگ اینکم
اینک، برای نوشتنِ هر لحظهی شماست
رسوا اگر شوم نیز، همرنگ اینکم
پنج شنبه 86 دی 13
, ساعت 10:53 صبح |[ پیام]
مشترک مورد نظر... خاموش است.
تو که خاموشی...
بیتو به شام و سحر چه کنم...
تو که خاموشی...
بیتو به شام و سحر چه کنم...
جمعه 86 دی 7
, ساعت 8:9 عصر |[ پیام]
>اینکیها!
تحمل دوریتان خیلی سخت است... خودتان خبر دارید؟
تحمل دوریتان خیلی سخت است... خودتان خبر دارید؟
پنج شنبه 86 دی 6
, ساعت 12:41 عصر |[ پیام]