سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خب. روز اول بود. جاهایی که رفتیم. مکانهایی رو که دیدیم. حس هایی که داشتیم(داشتم).
الان مهمونا از تهران می رسند. انشاالله اگر خدا توفیق دهد و اگر شد بقیه ی مکانها رو هم می نویسم. می نویسد. او کمکم می کند. می دانم. حس می کنم.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 4:3 عصر |[ پیام]

از فرط خستگی اگر تو هم بودی سرت که روی بالشت می رفت دیگر هیچ از این دنیا نمی دیدی:دی! دیگر باید برای نماز صبح بیدار می شدیم.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 4:2 عصر |[ پیام]

فکر کردم پسر شده ام. نه...اشتباه نکنید. آخه خوابیدن توی پادگان دژ این حس رو به من داد. فکر می کردم اومدم سربازی. ساعت 12 شب چراغها خاموش شد و گفتند ساعت یک ربع به پنج صبح بیدار باش است. سخت بود ولی شیرین تر از این دوران نداشتم.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 4:1 عصر |[ پیام]

شهید آورده بودند. دیدم. در پادگان محمود وند. در زیارتگاهی که رنگ سبزش دل ربا بود. اجساد را از نزدیک می دیدم. اندازه های خیلی کوچک. در پارچه هایی سفید. شاید فقط چند تکه استخوان داخل آنها بود. روضه یی غریب خواند. صدای حسینی بودنش هنوز در گوشم است. آقای حسینی بود.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 4:0 عصر |[ پیام]

اولین نماز ظهر و عصر با پیشنمازی آقای خانگل زاده در یک حسینیه ای تنگ و تاریک در شرهانی خوانده شد.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 4:0 عصر |[ پیام]

 دل هر کسی خدایی میشد چه آنها که خیلی مومن بودند و چه آنها که...
مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد!


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 3:59 عصر |[ پیام]

در شرهانی مقتل پنج شهید را هم دیدیم. هنوز خاکهایی را که از زیر کلاهی که برای نماد در مقتل گذاشته بودند، دارم. تبرک است. راوی بیان می کرد. روضه ی سوزناک نمی خواند ولی آه از درونمان شعله می کشید.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 3:59 عصر |[ پیام]

ساعت 12 ظهر بود. ولی مانند غروب شده بود. کمی که بی حرکت می ماندیم چادرهای سیاهمان در خاکها پنهان می شد. مکانی نشستیم که محل تفحص امام حسین نام داشت. 1300 شهید در همین جا و در کنار تک تک ما نشسته بودند.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 3:58 عصر |[ پیام]

جایی نشستیم که انگار طوفان شن می آمد. چشم چشم را نمی دید. این عزتی بود که در آن لحظه شهدا به ما دادند. ما را با روحشان که در این شنها و خاکها نهفته بود در آغوش می کشیدند. آقای حسینی با روایت گریشان اشکها را گل می کرد.


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 3:58 عصر |[ پیام]

: «چنان نمای که هستی یا چنان باش که می نمایی».


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 3:56 عصر |[ پیام]
<   <<   31   32   33   34   35   >>   >