سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفت: «مدتی فیلم بازی کن. انگار کن که بود و نبودش برایت فرقی نمی‏کند؛ آن وقت حساب کار می‏آید دستش.» فیلم بازی کردم. حالا که مدتی گذشته انگار بود و نبودش برایم فرقی نمی‏کند. خودم هم نمی‏دانم. شاید هم فقط زبانم بند آمده است.
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 2:14 عصر |[ پیام]
02512902740
چه شماره‏ی باحالیه.
یه زنگ بزن
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 11:50 صبح |[ پیام]
الان دارم مریض داری می‏کنم.چقدر زبان تشکر آمیز بیمارم،خستگی رو از تن من به در می‏کند...
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 11:16 صبح |[ پیام]
< language=java>
یادم باشه مریض نشم.اگه هم مریض شدم ،یادم باشه زبون تشکرم یادم نره.یادم باشه که مریض‏داری خیلی سخت‏تر از خود بیماری است.همین...
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 11:15 صبح |[ پیام]
علی!
درس عبرتی باشد برای آیندگانت.
اعتماد بی‏خودی حماقته؛ این‏رو بفهم.

 جمعه 86 دی 14 , ساعت 8:57 صبح |[ پیام]
ایول. همه ی اینک رو خوندم. خسته نباشم!
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 6:14 صبح |[ پیام]
هنوز دارم اینک می خونم؛ بیست و هشت صفحه مونده. باز داره بازی در میاره. و باز من رفتم توی ریدر.
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 5:15 صبح |[ پیام]

36 صفحه مونده تا یه دور اینک رو تموم کنم!


 جمعه 86 دی 14 , ساعت 4:54 صبح |[ پیام]
رسیدم به اون شبی که مستی هام رو می خواستم ذخیره کنم...
 جمعه 86 دی 14 , ساعت 4:13 صبح |[ پیام]

دارم اینک می خونم. فکر کنم تا حالا 50 صفحه خونده م. 62 صفحه‏ی دیگه مونده!


 جمعه 86 دی 14 , ساعت 3:59 صبح |[ پیام]
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >