فقط کافیه مطمئن بشم که اشکال از پارسی بلاگه نه از سیستمم.اونوقت دیگه حتما اسباب کشی می کنم و میروم بلاگفا.چقدر متن رو ارسال کنم و بپره؟هان؟خسته شدم که نمی تونم وبلاگم رو مرتب به روز کنم... < language=java> >
یکشنبه 86 دی 23
, ساعت 7:59 صبح |[ پیام]
این دو سه اینک هم برا دل اون عزیزی که گفت بیا بنویسیم (الهه جون). هرچند دیر اومدم. شکرا.
یکشنبه 86 دی 23
, ساعت 1:47 صبح |[ پیام]
به جز این سایه گسترده بی حاصل حسرت
نمی دانم چه دارم در میان حجم دستانم
نمی دانم چه دارم در میان حجم دستانم
یکشنبه 86 دی 23
, ساعت 1:46 صبح |[ پیام]
از تنگی این قفس مرا باکی نیست
در منظر این بهار، خاشاکی نیست
در نبض سحر زوال شب را دیدم
جز عشق، طنین رویش تاکی نیست
یکشنبه 86 دی 23
, ساعت 1:43 صبح |[ پیام]
شبها به ماه دیده تو را یاد می کنم
با مَه فسانه گفتم و فریاد می کنم
شاید تو هم به ماه کنی؛ ماه من نگاه
با این خیال خاطر خود شاد می کنم.
با مَه فسانه گفتم و فریاد می کنم
شاید تو هم به ماه کنی؛ ماه من نگاه
با این خیال خاطر خود شاد می کنم.
شنبه 86 دی 22
, ساعت 11:27 عصر |[ پیام]
براش آف گذاشتم بیاد؛ تا با هم اینک بنویسم...هیچ وقت از تنهایی خوشم نیومده!!!
(برای جلوگیری از اغتشاشات ذهنی، سایه جون منظورم بودند)
(برای جلوگیری از اغتشاشات ذهنی، سایه جون منظورم بودند)
شنبه 86 دی 22
, ساعت 10:55 عصر |[ پیام]
خب انگار اگه ولم کنن( البت الان هم نگرفتن که) با این سرعت بالا و دوست داشتنی، تا صبح می اینکیم( چی شد!!!)
شنبه 86 دی 22
, ساعت 10:52 عصر |[ پیام]
خودم همش میگم تموم شد....خب دوباره حرف پیش میاد....تا جایی که بیچاره، بنده خدا؛ اون باید بگه تمومش کنیم. خب؟
امان از دست ما خانم هانمی دونم چی بگم!!!:دی!!!
امان از دست ما خانم هانمی دونم چی بگم!!!:دی!!!
شنبه 86 دی 22
, ساعت 10:50 عصر |[ پیام]
آره خب؛ بهش حق میدم....ما آدما تا همدیگر رو بشناسیم و از روحیاتِ ، همدیگه با خبر بشیم....قبلش فکر کنم خیلی حرف و حدیث باید در پیش رو داشته باشیم و...
شنبه 86 دی 22
, ساعت 10:47 عصر |[ پیام]
بهش میگم، ای بابا بگذر دیگه تموم شد....ما آدما باید دلمون خیلی بزرگتر از این حرفا باشه...
این همه ناراحتی نداره که....تازه خیلی راحت هم می تونی فراموش کنی....مگه من چقدر دلم سنگه که به خاطره یک موضوعه کوچیک؛ بخوام این همه سخت بگیرم....
این همه ناراحتی نداره که....تازه خیلی راحت هم می تونی فراموش کنی....مگه من چقدر دلم سنگه که به خاطره یک موضوعه کوچیک؛ بخوام این همه سخت بگیرم....
شنبه 86 دی 22
, ساعت 10:46 عصر |[ پیام]