سفارش تبلیغ
صبا ویژن
میگم!بگم؟میگم ماشالله اینک داره رو دست الهه خانم می چرخه...میگم ؛الهه جان! اینک را باید پشت قباله ات انداخت.
می دونین چی گفت؟
گفت:....
 شنبه 87 تیر 8 , ساعت 2:49 عصر |[ پیام]

بابا...از دست این دونا بچه کلافه شدم.ار بس با هم با همدیگه و هم با باباشون پچ پچ کردند...مثلا من نشنوم...


 سه شنبه 87 تیر 4 , ساعت 12:48 صبح |[ پیام]

اونایی که به من تبریک گفتند ...ار همه تون ممنونم


 سه شنبه 87 تیر 4 , ساعت 12:43 صبح |[ پیام]
سلام...بابا روز مادر برای مامان هاتون مبارک.
 سه شنبه 87 تیر 4 , ساعت 12:42 صبح |[ پیام]

من کلافه ام ....


 چهارشنبه 87 خرداد 29 , ساعت 11:45 عصر |[ پیام]

می خوام یک آفیس 2007 نصب کنم .اما نمیشه...اه...این داداش من هم که در دسترس نیست که!!!


 چهارشنبه 87 خرداد 29 , ساعت 11:43 عصر |[ پیام]

آخرش از دست این پارسی بلاگ دق می کنم.نگین نگفتی...


 چهارشنبه 87 خرداد 29 , ساعت 11:38 عصر |[ پیام]
این همه تو مادرانه ار سفر شمال نوشتم.اه...همهش پرید
 چهارشنبه 87 خرداد 29 , ساعت 11:35 عصر |[ پیام]
< language=java>
مسافرت هول هولکی همیشه هم بد نیست ها...جاتون که خالی بود...
 دوشنبه 87 خرداد 27 , ساعت 11:19 عصر |[ پیام]
< language=java>
چه لذتی دارد که برق برود و تو با لپ تاب شارژ شده آسان و راحت آن لاین بشوی.آن هم در تاریکی خانه....
 سه شنبه 87 خرداد 21 , ساعت 11:12 عصر |[ پیام]
   1   2   3   4   5   >>   >