تموم اون قشنگی با ریزش یه رگبار تند بارون تموم شد. نفهمیدم چطوری شد که یهو اون برف تبدیل به بارون شد و اثر اونهمه قشنگی از زمین پاک شد. حیف.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 6:6 عصر |[ پیام]
اگه صبح آب بره تو کفشم، یعنی اینکه من پوتین ندارم بپوشم و با کفش رفتم بیرون.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 5:52 عصر |[ پیام]
تهران داره برف میاد. خدا جووووون چقدر قشنگ شده. همه جا داره سفیدپوش میشه.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 5:49 عصر |[ پیام]
چند وقت قبل یه فیلم شبکه چهار داد به نام سکرت. که شاید فیلمه اما امروز اثبات شده می باشد و اونم اینکه آینده رو دقیقا با خواست امروز می سازیم. حتما ببینینش. شاید اونموقع کمتر کشک نوش جان کنین.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 12:23 عصر |[ پیام]
اصل القضیه در تیتر القضیه بود....نُچ... تو کَتَم نمیره.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 12:19 عصر |[ پیام]
زیبا دیدن، زیبا دیدن، زیبا دیدن. زیبا ببین تا همه چیز واقعا زیبا بشه.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 12:3 عصر |[ پیام]

با رگبارهای تند بهاری، آمدنت را به تماشا نشستم. با اولین اشعه های آفتاب تابستون، گرمای بودنت را حس کردم. با برگریزان پاییزی، نسیم عشق تو بر دیواره های قلبم وزیدن گرفت. و با اولین برف سرد زمستون با نبودت ، وجودم ذوب و دنیا به آخر رسید.


 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 12:1 عصر |[ پیام]
بسه. نقد فیلم، اونم از جانب یه بیننده بی تجربه و خونگی، بسسسسسسسسسه.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 11:6 صبح |[ پیام]

جالبه که حتی ملانی گاهی به اسکارلت و شخصیت محکمش غبطه میخورد. و دوستی و خواهری با اسکارلت یکی از آرزوهای دیرینه اش بود. هرگز نه خود در مورد اسکارلت بد فکر کرد و نه اجازه داد کسی بد فکر کنه. چون اسکارلت رو آنگونه که بود میدید.


 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 11:5 صبح |[ پیام]

ملانی همیشه برام یه شخصیت عزیز و ملموس بود. اگه تونستی خودت رو آخر همه ببینی تبدیل میشی به ملانی. ملانی در همه چیز خودش رو آخر میدید. در فداکاری برا همنوع، در دوستی با اسکارلت، در همنشینی با عمه پیر، در عشق و حتی در مادر شدن.


 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 11:2 صبح |[ پیام]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >