سفارش تبلیغ
صبا ویژن
و اما مختاباد. از همون بچگی که تلویزیون صداش رو پخش می‏کرد، تنها چیزی که از صدای مختاباد توی ذهنم مونده، همین حزنشه.
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:43 صبح |[ پیام]
بالام جان. از تو کله‏ی من برو بیرون. باشه. ببخشید. من باید درست حرف بزنم. همه‏ی اینا تقصیر اینه که قطع‏گرا و محافظه‏کاری. کاش دست‏کم یکی از این خصوصیات رو می‏ذاشتی تا من می‏تونستم خوبی‏هات رو بیشتر ببینم.
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:41 صبح |[ پیام]
بالام جان. از تو کله‏ی من برو بیرون. باشه. ببخشید. من باید درست حرف بزنم. همه‏ی اینا تقصیر اینه که قطع‏گرا و محافظه‏کاری. کاش دست‏کم یکی از این خصوصیات رو می‏ذاشتی تا من می‏تونستم خوبی‏هات رو بیشتر ببینم.
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:41 صبح |[ پیام]
من افغانستان می‏خوام. من افغانستان می‏خوام. چند بار تکرار کنم تا خودم رو اون‏جا ببینم؟ به یه هفته هم قانعم. می‏خوام ببینم سینمای جلیل رو بازسازی کرده‏ن یا نه. می‏خوام ببینم اسمش رو گذاشته‏ن مریم جو یا نه. می‏خوام ببینم واقعا میشه نزدیک ده مزنگ اون بیشه‏ها رو پیدا کرد.
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:37 صبح |[ پیام]
فکرش رو که می‏کنم می‏بینم همه‏ی ترانه‏هایی که این سال‏ها مشتاق‏شون شدم، حزن‏انگیز بوده‏ن. بی‏استثنا. یادته اون وقتا که رادیو گوش می‏کردم وقتی یه ترانه شاد می‏اومد کانال عوض می‏کردم؟ تو چی یادته پس؟
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:33 صبح |[ پیام]
وااااای چه حزنی دارن این ترانه های تاجیکی و ازبکی...
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:31 صبح |[ پیام]

یوسف گمگشته باز آید به کنعان...

تاجیکی


 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:30 صبح |[ پیام]

ده سال پیش وقتی می‏شنیدم دوری و دوستی، حالم به هم می‏خورد. اما الان فقط از اطلاقش حالم به هم می‏خوره. چقدر دوستش داشتم ده سال پیش. اما الان دوستش ندارم. ترجیح می‏دم سال‏ها نبینمش تا از نگاهش در امان باشم. تا از نیش حرفاش دور باشم


 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:27 صبح |[ پیام]

میگه میگن غبطه بخورین بهتره. بعدشم گفته دعاگو هستم. ولی من دوست دارم حسودی کنم.


 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:23 صبح |[ پیام]
الان از مشهد پیامک فرستاده. ازش پرسیدم حق دارم حسودی کنم بهش یا نه! منتظرم اگه اجازه بده حسودی کنم. به نظرتون چی میگه؟!
 شنبه 87 خرداد 18 , ساعت 5:21 صبح |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >