میرویم پس از حدود دو ماه کنار گذاشتن وبلاگمان، بازگشتنامه بنویسیم آنجا
سه شنبه 87 مهر 9
, ساعت 12:51 عصر |[ پیام]
سه شنبه 87 مهر 9
, ساعت 12:44 عصر |[ پیام]
به الیاس گفتم خوبی؟ گفت خوبم. خدا رو شکر. گفتم خوب خوب؟ گفت آره خب. و بعد شروع کرد که اگه خوب فکر کنی همه چی خوبه؛ و قس...
یکشنبه 87 تیر 30
, ساعت 11:10 عصر |[ پیام]
یاد اون روزایی به خیر که برای حـ...ـمه کامنت گذاشتم و گفتم بزرگترین اشتباه من این بود که وبلاگم رو به ... نشون دادم. یاد اون روزایی به خیر که هیچکی نمیدونست من میرم کافینت چه غلطی میکنم.
یکشنبه 87 تیر 30
, ساعت 11:7 عصر |[ پیام]
زنگ زدم به الیاس. کلی باهاش حرف زدم. سوار موتور بود. یه چیزی گفت خندیدم؛ گفت: خیلی وقت بود اینجوری نخندیده بودی. یعنی اینقده ضایعم من؟ که الیاسی که شش ماه یه بار هم با هم حرف نمیزنیم اینجوری میگه.
یکشنبه 87 تیر 30
, ساعت 11:6 عصر |[ پیام]
قول نمیدم تا اونوقتی که تو میخوای، کاری برای تو داشته باشما!
پنج شنبه 87 تیر 20
, ساعت 2:12 عصر |[ پیام]