سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همش فراموش می‏کنم آخر مجلس زوجه‏ی صالحه را دعا کنم.
 پنج شنبه 86 دی 27 , ساعت 9:15 صبح |[ پیام]
یه خورده سوشیال خواستیم هاااا
ببین.

 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:56 عصر |[ پیام]
مداح توی تلویزیون در مورد حر صحبت می‌کرد. همیشه خیلی از اسم‌ها و مسمی‌ها برام عجیب بودن.
 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:43 عصر |[ پیام]
قهوه‌ی خشک خشک می‌لیسم بلکه دهنم شیرین بشه.
 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:42 عصر |[ پیام]
اینجا یه جعبه چاکلت هست ولی نمی‌دونم مال کیه.
 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:42 عصر |[ پیام]

قند چهارم رو هم زیر دندونام شکوندم. دهنم هنوز تلخه!


 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:40 عصر |[ پیام]
الاااااااااااااااااااااااادی من سوشیال می‌خوام.
 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:39 عصر |[ پیام]

بچه‌ها وقتی گم می‌شن می‌گن مامان بابامون گم شدن.
اینک به این جمله فکر می‌کردم.


 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:38 عصر |[ پیام]

خودم دلم نمیاد بخرم. منتظرم یکی بهم هدیه بده.


 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:28 عصر |[ پیام]
عارضم به حظور انورتون که آآآآآآآآآآآآآآ
جدیدن‌‌ها قبل از حرف‌های مهمم جمله‌ی بالا رو می‌گم.
 دوشنبه 86 دی 24 , ساعت 9:28 عصر |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >