سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زندگی زیباست. بعضی وقتا پس چرا این همه کوفتی میشه!
 شنبه 86 بهمن 27 , ساعت 12:19 صبح |[ پیام]

داشتن یک خواهر گل،‏ نعمتیه که هر کس داشته باشه، خیلی خوش‏ به حالشه؛ مثل من.


 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 5:54 عصر |[ پیام]
قصاب رفت خواستگاری.ازش پرسیدند :«داماد چه کاره هستند؟»
روش نشد بگه قصابه.فکری کرد و گفت: «بنده لوازم یدکی گوسفند کشی دارم»...
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 4:48 عصر |[ پیام]
اینک نوشتن شاد، مستلزم اتفاقات شاد هست.اما ماها اصولا یادمون میره شادیهامون را بنویسیم.مگه نه؟
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 4:44 عصر |[ پیام]
از آقا شوهر پرسیدم:«برای ازدواج موقت دختر باکره، اذن پدر واجبه؟»می‏دونین چی جواب داد؟
گفت: « من هنوز ازدواج موقت نکردم.هروقت انجام دادم،بهت می‏گم.»
می‏خوام تا صد سال دیگه هم یاد نگیره...مسخره...
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 4:42 عصر |[ پیام]
امروز پسرم مواظب سفارش من نبود.طفلکی گریه می‏کرد و می‏گفت:«آی سوختم....آی سوختم...»دلم براش می‏سوخت.ولی جلوی خنده‏ام رو نتونستم بگیرم.طفلکی...چقدر از رفتار من لجش گرفت.
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 4:39 عصر |[ پیام]
< language=java>
یکی از جاهایی که به بچه‏هایم می‏گویم مواظب خودشان باشند، دستشوییه.به خصوص که یکی زودتر رفته باشه توی اونجا.خدا نصیب نکنه اگه یهو با آب داغ روبرو بشین.بد دردیه.به خصوص که نمی تونین بگین چه بلایی سرتون اومده!!!
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 4:36 عصر |[ پیام]

پست‏پست‏ِ وبلاگت را
و حرف‏حرفِ نوشته‏هایت را
از برم. و بارها خوانده‏ام...
گاهی به وبلاگ من نیز سر بزن،
شب‏گردِ کوچه‏های نت!


 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 2:25 عصر |[ پیام]
حالا خوبه همین الان خودم رو مورد انتقاد قرار دادم و گفتم جک و از این چیزا نباشه اینجا!
برای عوض شدن حال و هوا پارازیت می اندازیم:دی!
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 10:57 صبح |[ پیام]
گفت:
یه نفر پنجره ساز بوده میره خواستگاری. میگن جناب، شما شغلتون چیه؟ میگه: من ویندوز نصب می کنم
طرف چه باکلاس بوده:)
 جمعه 86 بهمن 26 , ساعت 10:56 صبح |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >