سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستت دارم. می دونستی؟


 پنج شنبه 86 بهمن 18 , ساعت 9:45 عصر |[ پیام]
یه جا کامنت نوشته م. یعنی می فهمه که من بوده م؟
 پنج شنبه 86 بهمن 18 , ساعت 9:40 عصر |[ پیام]
من که نیاز ندارم الان
 پنج شنبه 86 بهمن 18 , ساعت 9:38 عصر |[ پیام]
 - ادب از که آموختی؟
- هان؟
- هان نه، بله!
- آهان. از شما!
 چهارشنبه 86 بهمن 17 , ساعت 1:28 عصر |[ پیام]
وقتی یه نفر مسئول، خریت می کند و بدخلقی می کند، واجب می شود در برابرش کلاشی کنی. طریقیت کلاشی.
 سه شنبه 86 بهمن 16 , ساعت 4:10 عصر |[ پیام]
مختاباد.
 دوشنبه 86 بهمن 15 , ساعت 11:35 عصر |[ پیام]
شاید حلالیت پرسیدن هم در این موقع بد نباشه.
جمیعا بحلالید!
 دوشنبه 86 بهمن 15 , ساعت 10:14 عصر |[ پیام]
فکر نکنید که حالا واسه همیشه اس. انشاالله اگه عمری باقی بمونه باز هم دوست داریم باینکیم. شاید وقتی روحم آزاد تر شد، شاید وقتی که مشکلاتم رو تونستم حل کنم و شاید وقتی که زمان رو مناسب دیدم برای نوشتنی دوباره. شاید همین چند روز دیگه:دی!!! نرم سنگین ترم که:)
 دوشنبه 86 بهمن 15 , ساعت 10:14 عصر |[ پیام]
شاید هک! شاید مشکلات دیگه. اصلا نمی دونم.
چیزی که همیشه ازش وحشت داشتم. ولی الان دیگه نمی خوام بهش فکر کنم. به دور شدن از مکانی که همه ی مجازی بودنش داره زجرم میده؛ الان خیلی نیازم شده!
 دوشنبه 86 بهمن 15 , ساعت 10:8 عصر |[ پیام]

اصلا دیگه دوست ندارم بمونم. مخصوصا با این مشکلی که یک هفته اس مثل بختک افتاده روم و....
حالا این یکی هم که اضافه شد.


 دوشنبه 86 بهمن 15 , ساعت 9:12 عصر |[ پیام]
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >