خب چه کوار کنم؟! آدامس هم خوب شیرینی ایه دیگه.( آدم باید متفاوت باشه)
تازه این مدلش. آدامس بزرگی بود. فکر کنم همه فهمیدن اصفهانی شدم، هستم یا بودم یا خواهم شد؟!
تازه این مدلش. آدامس بزرگی بود. فکر کنم همه فهمیدن اصفهانی شدم، هستم یا بودم یا خواهم شد؟!
یکشنبه 86 اسفند 12
, ساعت 7:51 عصر |[ پیام]
جاتون خالی! شیرینی قبولی این ترم رو هم به دوستام خوراندم.
اون هم چه شیرینی یی. فک کنم تا دو روز بخورن:دی! خب شیرینی من خوردن داره دیگه!
اون هم چه شیرینی یی. فک کنم تا دو روز بخورن:دی! خب شیرینی من خوردن داره دیگه!
یکشنبه 86 اسفند 12
, ساعت 7:49 عصر |[ پیام]
وسرمان گىج مىرود و ناى اندر وجود ندارىم اندر سپىده دم گرگ و مىش هىچگاهان.
یکشنبه 86 اسفند 12
, ساعت 2:33 عصر |[ پیام]
میگم:« باورم نمیشه.» میگه:« برو یه کم قدم بزن، دوباره بیا توی نت نمره ها رو ببین». باید یه کم هم چشمام رو بمالم که ببینم خواب نمی بینم.
از طرفی هم میگه:« اینک بنویس شاید باورت شد». خب! انگاری جدیه.
خدایــــــــــــــــــــــا شکرت! قبولیدی ما رو!
از طرفی هم میگه:« اینک بنویس شاید باورت شد». خب! انگاری جدیه.
خدایــــــــــــــــــــــا شکرت! قبولیدی ما رو!
شنبه 86 اسفند 11
, ساعت 9:58 عصر |[ پیام]
از بس این امتحانا سخت بود، نباید هم باور کنیم. شاید هم به قولی ناپلئونی قبول شدیم:دی!
نخیر! اتفاقا خیلی هم خوب قبول شدیم. نه که شش ماهه ترم رو بکوب خوندیم باید هم با نمره های خوب قبول شیم:) به قول یکی: «آره جونِ خودت!»
شنبه 86 اسفند 11
, ساعت 9:56 عصر |[ پیام]
نمره هامون اومده. باورم نمیشه، همه رو پاس شدم؛ اونم چی؟! با نمره های خوب یا به قولی هلو!
شنبه 86 اسفند 11
, ساعت 9:52 عصر |[ پیام]
ماشالله ...دست اندر کارهای اردو چه فعال و چه با نشاط کاراها رو ردیف میکنند.آی بچهها...خدا قوت به همهتان...
شنبه 86 اسفند 11
, ساعت 7:47 عصر |[ پیام]