گاهی یک چیزی انقدر آزارت میده که ، تنها چیزی که میتونی در جواب بگی، یک کلمه هست. یک کلمه در قالب یه جمله.... I hate.....
شنبه 86 اسفند 18
, ساعت 2:3 صبح |[ پیام]
میگم: میدونی بعد چند سال یه عصر جمعه به من زنگ زدی؟
میگه: آره! یادمه! چند سال پیش بود! ما هنوز تو اون خونمون بودیم!!!
میگه: آره! یادمه! چند سال پیش بود! ما هنوز تو اون خونمون بودیم!!!
جمعه 86 اسفند 17
, ساعت 5:24 عصر |[ پیام]
< language=java>
>
آخیش...تمام شد.همهی کارهایم تمام شد.الان هم یک چایی داغ ، در خانهای پر از سکوت...واقعا خستگی آدم در میره...مگه نه؟؟
آخیش...تمام شد.همهی کارهایم تمام شد.الان هم یک چایی داغ ، در خانهای پر از سکوت...واقعا خستگی آدم در میره...مگه نه؟؟
جمعه 86 اسفند 17
, ساعت 1:39 صبح |[ پیام]
دور قبر بی چراغت روز و شب
میزند مرغ دلم پر یا حسن
ای خوش آن زائر که در پشت بقیع
نیمه های شب زند در یا حسن
دلم بقیع می خواهد...
میزند مرغ دلم پر یا حسن
ای خوش آن زائر که در پشت بقیع
نیمه های شب زند در یا حسن
دلم بقیع می خواهد...
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 6:29 عصر |[ پیام]
تو خوشحالی و میخندی و من
در حسرتم حسرت
تو می دانی که حسرت چیست
در حسرتم حسرت
تو می دانی که حسرت چیست
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 12:43 صبح |[ پیام]
وآنکس که چیزی میآفریند باید خودش کمال و تمام آن را داشته باشد...
یعنی خدا کمال و تمام عشق است
کمال وتمام محبت
ولی ما انسان ها....
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 12:39 صبح |[ پیام]
حسن یوسف در جهان کس ندید
حُسن آن دارد که یوسف آفرید...
حُسن آن دارد که یوسف آفرید...
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 12:37 صبح |[ پیام]
گوش کن آیا تو هم صدایش را میشنوی...
اری، این صدای خداست که دارد من و تو و همه را صدا می زند.
کجایی ای پسر انسان محبت از آن من است عشق از آن من است من آفریدمش تو در کجا به دنبالش هستی؟
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 12:36 صبح |[ پیام]
اما این جای دنج و خلوت را برای تو میخواهم خدای من برای تو که با تو حرف برنم اشک...
ای خدای من دیدهگانم را باز کن و قدمم را استوار
تو تنها تکیه گاه ابدی هستی....
ای خدای من دیدهگانم را باز کن و قدمم را استوار
تو تنها تکیه گاه ابدی هستی....
پنج شنبه 86 اسفند 16
, ساعت 12:30 صبح |[ پیام]