امتحان ریاضی پرید! حالم از هر چی ریاضی و فیزیکه به هم می خوره...
یکشنبه 87 خرداد 5
, ساعت 2:3 عصر |[ پیام]
همان که داده غمم غمگسار خواهد شد...
دیشب چه حالی بودم...
یکشنبه 87 خرداد 5
, ساعت 2:3 عصر |[ پیام]
دلم ی خواست الآن می رفتیم یه سر به باباجون می زدیم.اما
شلوغه اونجا... بعدشم...
پنج شنبه 87 خرداد 2
, ساعت 5:13 عصر |[ پیام]
ای مادر عزیز که جانم فدای تو
قربان مهربانی و لطف و صفای تو!
پنج شنبه 87 خرداد 2
, ساعت 4:59 عصر |[ پیام]
نکن اینجور با من!
تو آسمون بی کسی بامن بمون خورشید من
ابر سیاهُ پس بزن ستارهء امید من...
پنج شنبه 87 خرداد 2
, ساعت 4:58 عصر |[ پیام]
بهش میگم حرف بزن با من، چشماش پُر آب میشه!
پنج شنبه 87 خرداد 2
, ساعت 4:54 عصر |[ پیام]
دیدی؟ همیشه همینطورهها! بازش میکنم خودش میاد!
پنج شنبه 87 خرداد 2
, ساعت 4:53 عصر |[ پیام]