امروز با عزیز دلم تلفنی صحبت می‏کردم.
گفت ما اینک هایتان را می‏خوانیم اما فعلا وقت نداریم رسیدگی کنیم!
پ.ن: خوب راست می‏گفت بنده خدا. تو هم اگر بار اردوی به آن عظمت روی گردن مبارکت سنگینی می‏کرد حالا خسته بودی! شاید هم کوفته!
 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:44 عصر |[ پیام]
اینجانب در همین جا اعلام میکنم:
اگر این مسئله‏ی نداشتن مدیر یا همان مدیر: «نداریم»! باز هم ادامه پیدا کند و طی چند روز آینده فکری برایش نشود بنده 5 خط و 3 کلمه که هیچی رسما شروع میکنم 6 خطی بنویسم!
 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:43 عصر |[ پیام]
بودن یا نبودن! مسئله این است!
چون چند روزه بحث داشتن مدیر زیاد مطرح شده! اینجانب پیشنهاد میدهم چندتایی از سرکار خانم های گرام کاندیدا شوند و انتخاباتی پرشور برگزار شود و یک مدیر خوب برای اینک انتخاب شود!
اینطوری استکبار جهانی «نداریم» هم شاید تلنگری بخورد!
 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:39 عصر |[ پیام]
راستی! کسی به خود نگیرد ها!
اگر به اینک های تک تک اینکی ها نگاه کنید خواهیددید که هر کدام حداقل چندباری از این سوتی های تالار گفتگویی داده اند! حتی آن کله گنده‏ها!!!
 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:35 عصر |[ پیام]
اصلا به ما چه! خوب بود خودش بیاید بگوید!
پ.ن: اگر این وبلاگ مدیر داشت شاید اوبود که باید این چیزها را می‏گفت!
 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:33 عصر |[ پیام]

یکی بود که میگفت:
اینک تالار گفتگو نیست ها!

انگار راست می‏گفت!
اینک تالار گفتگو نیست ها!


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 2:31 عصر |[ پیام]

گر بزنندم به تیغ در نظرش بی دریغ....دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست


 جمعه 87 فروردین 2 , ساعت 9:29 صبح |[ پیام]
عهد کردم که دگر گز نخورم در همه عمر
به جز از امشب و فردا شب و شب‏های دگر!
 پنج شنبه 87 فروردین 1 , ساعت 12:12 عصر |[ پیام]

دعای من در این فصل بهاری
بماند گوشه دل یادگاری
عزیزان عمرتان هر روز نوروز
همیشه شادمان باشید و پیروز!


 چهارشنبه 86 اسفند 29 , ساعت 11:50 عصر |[ پیام]
می گوید: برای من کلمهء «شاه» آغاز کننده تاریخ کشور من است.یعنی تاریخ کشور من بانام شاهان شروع می‌شود و کارنامه ملت ایران که سند پرافتخار این ملت است به نام نامی شاهان و شاهنشاه خوانده می‌شود.
می‌گویم:  خاک بر سرت کنند!

 چهارشنبه 86 اسفند 29 , ساعت 11:29 عصر |[ پیام]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >