خدایا! نه! اشتباه شد.
قرارمون این نبود. این چند وقته همه ش اون عبارت توی ذهنمه؛ چی بود؟ بزرگراه ارتباط؟ همچین چیزی بود.
قرارمون این نبود. این چند وقته همه ش اون عبارت توی ذهنمه؛ چی بود؟ بزرگراه ارتباط؟ همچین چیزی بود.
چهارشنبه 86 اسفند 1
, ساعت 3:2 عصر |[ پیام]
تو گفتی اونجوری بکنم؛ قبول نداشتم؛ عمل هم نکردم. اونوقت حتا فکرش رو هم نمی کردم که خودت اون حرفا رو قبول داشته باشی؛ آخه داشتی فقط از یه نفر نقل می کردی. خیلی نامردی.
چهارشنبه 86 اسفند 1
, ساعت 2:49 عصر |[ پیام]
کفش هایم
خسته اند
تا مزار ِ
آفتاب ِ
همیشه...
خسته اند
تا مزار ِ
آفتاب ِ
همیشه...
چهارشنبه 86 اسفند 1
, ساعت 10:45 صبح |[ پیام]
- بله! همین طور است که می فرمایید
- تو یکی حرف نزن.
- تو یکی حرف نزن.
سه شنبه 86 بهمن 30
, ساعت 3:44 عصر |[ پیام]
زندگی زیباست. بعضی وقتا پس چرا این همه کوفتی میشه!
شنبه 86 بهمن 27
, ساعت 12:19 صبح |[ پیام]
من هیچ کار بدی نکردهام. من با منطق خودم زندگی میکنم. میکنم که نه! سعی میکنم از این به بعد با منطق خودم رفتار کنم؛ تا دوباره بعد از مدتی مث سگ پشیمون نشم. بله! مث سگ.
پنج شنبه 86 بهمن 25
, ساعت 9:13 عصر |[ پیام]