پنج ماه بیشتر هست که نیومده و به روز نکرده. الان لینکش رو جایی دیدم که خیلی تعجب کردم.
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 3:10 عصر |[ پیام]
اون هم خرافات بود که یکم تیرماه دیر رسید و این چیزا. بالاخره اومد و رفت.
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 3:8 عصر |[ پیام]
چقدر برنامه ریختند تا همدیگر رو ببینیم ولی من به هم زدم. نامرد! این یک تیر طلسم شده بود. باید براش جبران کنم.
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 3:7 عصر |[ پیام]
گاهی برای رفتن ها و بودن ها بیشتر از اینی که ممکنه باید فکر کرد.
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 3:5 عصر |[ پیام]
بعضی وقتا چیزایی رو می بینم که واقعا از تعجب، خیلی تعجب می کنم:دی!
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 2:57 عصر |[ پیام]
برای روز مادر چه کارها و چه برنامه ها که ریختیم... اگه عمری بمونه:)
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 2:56 عصر |[ پیام]
مثلا سه ماه تعطیلی شروع شد... اول همه ی کارهای عقب مونده بهتره براش.
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 2:52 عصر |[ پیام]
وقتی خیالش از همه چیز راحت شد و کارهاش تموم شد درهای محکم دوری را باز کرد!
یکشنبه 87 تیر 2
, ساعت 2:51 عصر |[ پیام]