سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تنها حرف خداحافظی می تونه باشه.
 چهارشنبه 87 تیر 5 , ساعت 11:55 عصر |[ پیام]
تا در این دهر دیده کردم باز
گل غم، در دلم شکفت به ناز
بر لبم تا که خنده پیدا شد
گل او هم به خنده ای وا شد.
 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 11:29 عصر |[ پیام]
ما هم که برای خودمون قبلا نوشابه باز کردیم و تبریکات رو گفتیم...(چه ربطی داشت با ما، الله اعلم!)
 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 11:27 عصر |[ پیام]

سایه خانم و ندا خانم هم روزتون مبارک. بالاخره نویسنده های این وبلاگ خانم های محترم هستند که روزتون(هرچند الان شبه:دی!) خیلی ویژه مبارک باشه.


 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 11:26 عصر |[ پیام]

به هر حال خیلی مهمه. یک مادر عزیز رو داریم اینجا و امشب عیدشون هست. این گل باز هم تقدیم به همه ی مادرهای مهربون و مخصوصا مادر نویسنده ی وبلاگ اینترنشنال! اینـــــــــــــــــــــــــــــک! و مادرانه.











 


 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 11:4 عصر |[ پیام]
یک تبریک خیلی اساسی به مادرانه ی عزیز که با نوشته هاشون حالات اینک رو از توی این بیابون بی آب و علف در میارن:دی!











 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 10:59 عصر |[ پیام]
از این کیک ها اونجا زیاد بود...کیک و گل همه برای دوست داشتنی ها...


















 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 10:56 عصر |[ پیام]
اول از همه این گل رو از طرف بچه های مامانا تقدیم به مامانا


 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 10:53 عصر |[ پیام]
ما که جایی دیگه حسابی ترکوندیم. اینجا رو هم بی نصیب نگذاریم بد نیست. ناسلامتی مادری گفتن...
 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 10:47 عصر |[ پیام]
خب ما اومدیم. اینجا انگار هیچ کس نمی خواد به مادرای عزیز تبریک بگه. بعدا میگن ... خسیسن. اینجا هیچ کس نمی خواد کیک و شیرینی و گل و اینا و اونا بده انگار...
 دوشنبه 87 تیر 3 , ساعت 10:46 عصر |[ پیام]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >