سفارش تبلیغ
صبا ویژن
باید مَرد عمل بود. اولش میگه من سلطان این کارم. آدم یاده شیر، سلطان جنگل می افته. ولی بعدش می بینی مثل موش شده رفته پی کارش...
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 5:8 عصر |[ پیام]

وقتی یه نفر باشه که خیلی کمکت کنه و راهنماییت کنه و....خب تو باید چه کار کنی؟....
همش هم که نمیشه بگی که جبران می نُماییم....خب یه کم هم جبران کن


 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 5:7 عصر |[ پیام]
دیشب اخبار می گفت: شنبه و یک شنبه برف می باره. خب حتما دوشنبه هم به علت برودت هوا و یخبندان، دانشگاه تا مهد کودک تعطیل می باشد.
خب پس امتحان دوشنبه از همین الان بیخیل
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 5:0 عصر |[ پیام]
بعضی ها حتی با گذاشتن یک شکلکه  دله آدم رو شاد می کنند....ولی بعضی ها اگه از صبح تا شب هم قربون صدقت برن باز هم این فقط به خاطره اخلاق خوب و خوش روییه...
همین...
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:42 عصر |[ پیام]
باز بوی عشق آمد و یاد حسین در کوچه های دلم آغازیدن گرفت. باز محرم آمد و خوش بو ترین عطر پرواز در پستوهای دلم وزیدن گرفت. باز محرم آمد و کلاس دلباختگی آغاز گشت. باز محرم آمد و مشق قمر منیر بنی هاشم سر مشق عشاق و دلباختگان قرار گرفت/ یا ابوالفضل مددی.
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:33 عصر |[ پیام]
دیباچه عشق و عاشقی باز شود/ دلها همه آماده پرواز شود/ با بوی محرم الحرام تو حسین/ ایام عزا و غصه آغاز شود.
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:25 عصر |[ پیام]
گاهی دلم نمیاد در میون اینک های از ته دل بعضیا اینجا بنویسم اما چه کنم؟؟؟!!!
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:23 عصر |[ پیام]
یاد کشک و بادمجون به خیر! همون که آوردی... . من فقط یه بار توی عمرم کشک بادمجون خوردم خدا...
 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:8 عصر |[ پیام]

میگه: یادته وقتی پا میذاشتم روی مبل پشت پنجره رو دید میزدم


 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:5 عصر |[ پیام]

رنگ قالبم رو دستکاری کردم؛ الان مهدی اعصابش خرد میشه!


 پنج شنبه 86 دی 20 , ساعت 4:0 عصر |[ پیام]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >