مگه تو خواب نداری پسر؟ مگه خسته ات نیست؟ فردا هم که صبح زود بایدبری سر کلاس! بدو برو لالا!
 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 11:12 عصر |[ پیام]

ایستگاه اتوبوس، ترافیک، خنده، حرف، بغض، حرف، گریه، کوچه باغ، دود سیگار، بیمارستان، خنده، فرار...


 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 11:6 عصر |[ پیام]
البته خداییش ترکوندم.
ترکاندم= ترکاند+م (ضمیر فاعلی) یعنی آن را ترکاندم.
ترکاندم= ترکاند+م (ضمیر مفعولی) یعنی ترکاند مرا!
حالا پیدا کنید پرتقال‏فروش را!
 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 8:14 عصر |[ پیام]
یارو از کنکور ارشد برگشته بود،‏ ازش پرسیدند: «شیری یا روباه؟»، گفت: «مگه خر چشه؟!»
 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 8:12 عصر |[ پیام]
اگر تنهاترین تنها شوم؛ باز خدا هست.(دکتر شریعتی)
 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 5:29 عصر |[ پیام]
برای موفقیتِ کنکور ارشدی ها:
فاتحــــــــــــــــــــه مع الصلـــــــــــــــــــــــــــــوات
 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 5:28 عصر |[ پیام]

ببین! برو بهشون بگو تو این کشور هیچ وقت حقوق بشر و آزادی بیان رعایت نمیشه!
اما بعدش هم بپرس چرا تا نزدیک انتخابات میشه اینها اینقدر دلشون به حال ما میسوزه؟

خبرشو کی میدی؟!


 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 4:41 عصر |[ پیام]
این رو نمیشه ننوشت. امروز آقای ... یهویی این رو خوند. «خسته ام از این کویر...» اون همین جوری خوند؛ اما دل من آتیش گرفت. ادامه ش رو هم چند ثانیه بعد خوند. «این کویر کور و پیر» شاید دوم تیر 83

 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 3:18 عصر |[ پیام]
اینکم می آید؛ اما گور پدر اینک. اسکارلت! برو بخواب. تو الان حالت سر جاش نیست. با این ریخت و قیافه ت.

 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 3:13 عصر |[ پیام]
داشتم اینک هام رو مرور می کردم؛ ... . خیلی نامردیه که آدم همه ی سعی خودش رو بکنه بچه خوبی باشه؛ اما بعد از چند وقت ببینه همه چی دست کم از دید دیگران به گند کشیده شده.{البته از بعد انسانی قضیه منظورمه ها}

 چهارشنبه 86 اسفند 1 , ساعت 3:12 عصر |[ پیام]
<   <<   46   47   48   49      >