میبینم لبخندهای زیر لبت را
به این و آن.
ای واقعیتی که به رؤیا نیامدی
حتی به خواب من به تسلی نیامدی
8 سال روزنامهء هر روز و... هیچگاه
در تیتر صفحهء فردا نیامدی
...
امکان لینک کردن مشخصات شما در بخش نویسندگان این وبلاگ به صفحه ی دلخواه شما ایجاد شد.
برای استفاده از این امکان به مدیر وبلاگ خود مراجعه کنید.
پ.ن: مدیر وبلاگ: «نداریم»!!!
از پویا پرتو به «نداریم»!
از آنجا که چندین مرتبه دوستان پرسیدهاند که آیا تو همان پاک دیدهای؟ و بعضا با توجه به عدم شناخت اینجانب، کامنتهای خندهداری در اینک گذاشتهاند، خواهشمندم آدرس پاک دیدهء مارا روی اسم پویا لینک کنید!
میگه: اوووه! چقدر نازک نارنجی! بیا دستای منو ببین!
آستینشو زد بالا. خجالت کشیدم. امااز رو نرفتم که...
جواب: مصلحت نیست انگار!
یاد دستای تو افتادم که هربار میبینم باید یه جاش زخم شده باشه!
نمیدونی من دل نازکم؟ چرااینقدر خودتو زخم و زیلی میکنی؟!
ساعاتی بعد جلسه ای داریم که احتمالا یکی از موضوعاتش «روابط دختر و پسر» باشد.
حرفها و نقطه نظراتم را جمع و جور کرده ام اما!
الان یک سرچی در گوگل نمودیم دیدیم چقدر ملت روشنفکر حرف تازه زدهاند!
برو بچه! برو این اینکها را بریز دور! اینک تازه بیار...