سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یادش به خیر حاج آقا ضابط. اونم خیلی فاطمه زهرایی بود.
خدا رحمتش کنه شب عزیز...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:15 عصر |[ پیام]

یا این یکی:

آتش آهش شرر بر عالم لاهوت می‌زد
هر قدم می‌رفت سر بر چوبهء تابوت می‌زد...

تصورشو بکن. 5 نفرند که دارن تابوت را می‏برن...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:14 عصر |[ پیام]
شیعه یعنی گریه یعنی سوز و آه...شیعه یعنی درد دل گفتن به چاه
پ.ن: ده سال پیش. همین شعرها بودها...

 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:13 عصر |[ پیام]

وارد خانه شدم قلبم گریست
در میان خانه این تابوت کیست؟
گر بماند آرزوها می‌پرند
با همین تابوت علی را می‌برند...
پ.ن: به خدا دست خودم نیست. یکی یکی خودش میاد تو ذهنم...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:13 عصر |[ پیام]
راستی یه چیز دیگه را می‌دونی؟ تو این همه سال تو همه دعا کمیل شب‌های جمعه‌ء حاج آقا و دهه‌های محرم و ایّام فاطمیه وهیئت‌ها و  مشهد ‌رفتن‌هام و... یه دعای مشترک داشتم، یه چیز بود که دائم از خدا می‌خواستم...
 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:12 عصر |[ پیام]

اون سال چنان مجلسی شد که از اون سال به بعد حسینیه مجلس اونطوری به خودش ندیده...
همش لطف خود خانم بود. و من مثل همیشه شرمنده الطاف خفیّه ائمه...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:11 عصر |[ پیام]

می‌دونی؟ ! تو این همه سال یه چیزی که تو همه دعا کمیل شب‌های جمعه‌ء حاج آقا و دهه‌های محرم و ایّام فاطمیه و هیئت‌ها و مشهد ‌رفتن‌هام و... خودنمایی می‌کنه ...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:11 عصر |[ پیام]

رفتیم هیئت. خیلی عالی بود. یه سینه زنی مشتی. دیگه مثل اون شب سینه زنی بهم نچسبیده...
آخر سر رفتیم جلو. یه مداح چاق خوش تیپ بود. بعید می‌دونستم که بیاد.
گفتم...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:10 عصر |[ پیام]

نگفت حالا بعدا تماس بگیرید ببینم چی میشه.نگفت باید تقویمم را نگاه کنم ببینم وقت دارم یا نه. نگفت ماشین میاد دنبالم یا نه. نگفت مجلستون چه طوریه، لخت میشید یا نه! نگفت چقدر پول باید بدید. تا گفتم گفت به روی چشم...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:10 عصر |[ پیام]

پس از شهادت زهرا علی تمامی عمر... همیشه در دل خود آرزوی قاتل داشت


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:9 عصر |[ پیام]
<      1   2   3   4   5   >>   >