نه سحراب و نه قیصر
همه در وصف دلبر
نه آنم و نه اینم
همهاشگوشه نشینم
همه در وصف دلبر
نه آنم و نه اینم
همهاشگوشه نشینم
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 3:0 عصر |[ پیام]
نه ابری و نه بادی...نه روزی روزگاری
نه بیداری نه هوشیار...همهاش مست و ملنگی
دل دیوانه ما به دنبال علف نیست
علف کو با چه آید... اگر ناید نیاید
نه بیداری نه هوشیار...همهاش مست و ملنگی
دل دیوانه ما به دنبال علف نیست
علف کو با چه آید... اگر ناید نیاید
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:57 عصر |[ پیام]
کوچه های بوی زمستان میدهد
بوی باران یا برف ریزان میدهد
قلب من اندر زمستان رخت
مانده و بوی زمستان می دهد
بوی باران یا برف ریزان میدهد
قلب من اندر زمستان رخت
مانده و بوی زمستان می دهد
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:52 عصر |[ پیام]
برای چه باید دوید
به چه باید رسید
به کجا
ایا خدایی هست ؟
به چه باید رسید
به کجا
ایا خدایی هست ؟
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:50 عصر |[ پیام]
دنیای توهم و تخیل مال خودته
مال خود خودت
دیگه هیچکی نمی تونه توش دست درازی کنه
اونو خودت می سازی...کاش زندگی همش تخیل بود
مال خود خودت
دیگه هیچکی نمی تونه توش دست درازی کنه
اونو خودت می سازی...کاش زندگی همش تخیل بود
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:47 عصر |[ پیام]
نه خیر اون این آدمکه
ادمک ترسیده که شمایید
من فعلا تو فضام دارم چرت و پرت میگم
اینا هم همش توهمه .....وای چه توهمی..
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:46 عصر |[ پیام]
می دونی من کیم
می دونی به کی توهین کردی
من قالب ساز برزگ میتیکامان
احترام بگذا رید
می دونی به کی توهین کردی
من قالب ساز برزگ میتیکامان
احترام بگذا رید
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:32 عصر |[ پیام]
دیگر خموش باید شد.
خموشی همان است که باید لب برگفت
باید سوخ......ت
خموشی همان است که باید لب برگفت
باید سوخ......ت
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:29 عصر |[ پیام]
من پیشمان
نیستم
من به این تسلیم ها می اندیشم ، این تسلیم های درد آلود
من صلیب سر
نوشتم را
برفراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
نیستم
من به این تسلیم ها می اندیشم ، این تسلیم های درد آلود
من صلیب سر
نوشتم را
برفراز تپههای قتلگاه خویش بوسیدم
یکشنبه 86 دی 2
, ساعت 2:0 عصر |[ پیام]