سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با سلام. آقای .... سلام علیکم. من می خوابم. شش صفحه نوشته‏ام. سه تا موضوع را هم کامل کرده‏ام. نمازم را که خواندم می‏خوابم. بقیه‏اش را تا امروز عصر تمام می‏کنم. می‏دانم خیلی دیر شده است اما چاره‏ای نیست. خب؟ امید است مورد نفرین قرار نگیریم!


 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 5:27 صبح |[ پیام]
زینب خودمون...
 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 2:43 صبح |[ پیام]

من از اسطوره های از تهی لبریز می ترسم.

نمی دونم چرا هر وقت به یاد این شعر می افتم، علی دایی میاد توی ذهنم.


 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 2:37 صبح |[ پیام]
مسجد صاحب الزمان. همونی که یه درخت توت هم داشت. همونی که خیلی دوستش داشتم. همونی که خیلی وقت پیشا خرابش کردن و یه مسجد خوشگل ساختن و من دیگه دوستش ندارم.
 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 2:18 صبح |[ پیام]

چشمی به فردایی...


 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 2:3 صبح |[ پیام]
قانون محبت کردن...
 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 12:46 صبح |[ پیام]
این زمان خاموش و خالی مانده است
سینه‏ی از آرزو لبریز من...
 شنبه 87 فروردین 24 , ساعت 12:38 صبح |[ پیام]
خواهم رفت به
«جهانی دور
که نروید جز خار
که نتوفد جز باد»
با تو...

 چهارشنبه 87 فروردین 21 , ساعت 11:39 صبح |[ پیام]
توی اینک قبلی، این را می خواستم بگویم؛ یادم رفت: خر باشم اینک را روزانه بخوانم.
 دوشنبه 87 فروردین 19 , ساعت 10:43 عصر |[ پیام]
 تعارف که نداریم؛ وقتی خواندن یک یا چند اینک، یک روز تمام را به گند بکشد، گور پدر همه ی انگیزه های اینک خوانی. گور پدر همه ش. 

 دوشنبه 87 فروردین 19 , ساعت 10:33 عصر |[ پیام]
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >