سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیش‏تر از هر چیزی منتظر اون روزم؛ که ببینم چجوری می‏خوای حقم رو بذاری کف دستم. که ببینم این همه سال انتظار چی رو می‏کشیدم. 


 دوشنبه 87 خرداد 13 , ساعت 1:28 عصر |[ پیام]
کجا تو موندگار شدی که روز ما سیاه شده؟
 دوشنبه 87 خرداد 13 , ساعت 1:13 عصر |[ پیام]
استاد قمپز
 شنبه 87 خرداد 11 , ساعت 10:20 صبح |[ پیام]
نی همبون.
 جمعه 87 خرداد 10 , ساعت 11:10 عصر |[ پیام]
ابرو
 جمعه 87 خرداد 10 , ساعت 8:25 عصر |[ پیام]
بعضی چیزها چه فراموش نشدنی‌اند. و یادآوری‌شان چه زجرآور.
 پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 1:33 عصر |[ پیام]
نه. باید بروم بخوابم.
 پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 1:33 عصر |[ پیام]

البته خیلی وقت است یاد گرفته‌ام انتظاری از کسی نداشته باشم؛ اما آن روزها داشتم. آن روزها هنوز نفهمیده بودم که آدم‌ها رفتارشان را روی انتظارات ما نمی‌چینند. یاد گرفتن این نکته ارزشش را داشت؟


 پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 1:32 عصر |[ پیام]

به محبت‌هایی که کردم فکر نمی‌کنم. به عشقی که به پایش ریخته بودم و ریخته‌ام هم فکر نمی‌کنم. اما انتظارم از خواهرم را نمی‌توانم فراموش کنم.


 پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 1:30 عصر |[ پیام]

خیلی وقت است بغض‌ها را با خوابیدن فراری می‌دهم. ولی این یکی را نمی‌شود با خوابیدن فراری داد.


 پنج شنبه 87 خرداد 9 , ساعت 1:27 عصر |[ پیام]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >