بیشتر از هر چیزی منتظر اون روزم؛ که ببینم چجوری میخوای حقم رو بذاری کف دستم. که ببینم این همه سال انتظار چی رو میکشیدم.
دوشنبه 87 خرداد 13
, ساعت 1:28 عصر |[ پیام]
بعضی چیزها چه فراموش نشدنیاند. و یادآوریشان چه زجرآور.
پنج شنبه 87 خرداد 9
, ساعت 1:33 عصر |[ پیام]
البته خیلی وقت است یاد گرفتهام انتظاری از کسی نداشته باشم؛ اما آن روزها داشتم. آن روزها هنوز نفهمیده بودم که آدمها رفتارشان را روی انتظارات ما نمیچینند. یاد گرفتن این نکته ارزشش را داشت؟
پنج شنبه 87 خرداد 9
, ساعت 1:32 عصر |[ پیام]
به محبتهایی که کردم فکر نمیکنم. به عشقی که به پایش ریخته بودم و ریختهام هم فکر نمیکنم. اما انتظارم از خواهرم را نمیتوانم فراموش کنم.
پنج شنبه 87 خرداد 9
, ساعت 1:30 عصر |[ پیام]
خیلی وقت است بغضها را با خوابیدن فراری میدهم. ولی این یکی را نمیشود با خوابیدن فراری داد.
پنج شنبه 87 خرداد 9
, ساعت 1:27 عصر |[ پیام]