سال های تاکنون. اسم یه وبلاگه. همیشه بارم جالب بوده این اسم. نمی دونم چرا.
پنج شنبه 87 فروردین 29
, ساعت 12:57 عصر |[ پیام]
مادرم میگه براش آب هویج درست کنم.
حامد! دلت بسوزه.
حامد! دلت بسوزه.
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 11:50 عصر |[ پیام]
برای دوستم داری گواهت بوده ام عمری
برای دوستت دارم گواهم می شوی آیا؟!
برای دوستت دارم گواهم می شوی آیا؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:44 عصر |[ پیام]
شبیه یک پرنده، خیس از باران که می آیم
تو با دستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا ؟!
تو با دستان پر مهرت، پناهم می شوی آیا ؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:42 عصر |[ پیام]
ا گر بی روز و بی تقویم ماندم من
به و صل فصلهایت، سال و ماهم می شوی آیا؟!
به و صل فصلهایت، سال و ماهم می شوی آیا؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:41 عصر |[ پیام]
پس از صد سال ا گر بد ترجمه کردی نگاهم را
به پاس اشکهایم عذر خواهم می شوی آیا ؟!
به پاس اشکهایم عذر خواهم می شوی آیا ؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:41 عصر |[ پیام]
نگاه ناشیانه، من به هستی داشتم عمری
تو تصحیح تمام اشتباهم می شوی آیا ؟!
تو تصحیح تمام اشتباهم می شوی آیا ؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:39 عصر |[ پیام]
یا رب...
بار بسته و به امید نگاهت به انتظار نشسته ام....
طول سفرم آرزوست....
پس از طی کردن فرسنگها راهی که می دانی
کنار خستگیها، تکیه گاهم می شوی آیا ؟!
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:36 عصر |[ پیام]
حدیث رفتن و رفتن
رفتن و رسیدن
رفتن و بودن
بودن و موندن
.......
چهارشنبه 87 فروردین 28
, ساعت 8:24 عصر |[ پیام]