ماموریت سهروزه چقدر طولانی به نظر میآید!!!
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:52 صبح |[ پیام]
امشب چقدر سخت بود بچهها رو بخوابونم.طفلیها ،بدجوری دلشان واسه ی باباشون تنگ شده!!!
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:51 صبح |[ پیام]
اون روز در رو که باز کردن، مستقیم اومدم داخل. آره. دقیقا مستقیم. همون جا وایستاده بود. به اونی که در رو باز کرد ندادم!
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:51 صبح |[ پیام]
خانهی بدون پدر چقدر سوت و کوره!!!
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:50 صبح |[ پیام]
یادته من همیشه 6 صبح می رسیدم؟ و تو دیروز عصرش می رسیدی؟ و چه زجری می کشیدی؟ و این رو من وقتی فهمیدم، که چند باری ساعت ها پیش از تو رسیده بودم. البته فکر نکنم فهمیده باشم کامل.
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:45 صبح |[ پیام]
من توی عمرم فقط یه بار لوبیا پلو خورده م. فقط یه بار لوبیا رو توی پلو خورده م. فقط یه بار.
دوشنبه 86 اسفند 6
, ساعت 12:37 صبح |[ پیام]