سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خدا رو چه دیدی؟شاید تا جمعه جور شد.چی جور شد/بذار برایت بگویم.
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:53 صبح |[ پیام]
ابشالله بیایین منزل مبارکی مادرانه...یادتون که نمی‏رود؟
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:52 صبح |[ پیام]
ایشالله داداشم بیادش...با کمک او اسباب کشی می کنم و می روم بلاگ اسپات.اونجا یک خانه‏ی جدید آپارتمانی دو خوابه پسندیدم.
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:51 صبح |[ پیام]
ایشالله داداشم بیادش...با کمک او اسباب کشی می کنم و می روم بلاگ اسپات.اونجا یک خانه‏ی جدید آپارتمانی دو خوابه پسندیدم.
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:51 صبح |[ پیام]
< language=java>
چه جالب بود.یوزر و پسفورد آقای محمد حامد درست بوده ها...راستش اولش فکر کردم الکی می گه ها و گرنه مگه بی کارم بروم امتحانش کنم؟
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:49 صبح |[ پیام]
< language=java>
چه جالب بود.یوزر و پسفورد آقای محمد حامد درست بوده ها...راستش اولش فکر کردم الکی می گه ها و گرنه مگه بی کارم بروم امتحانش کنم؟
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:49 صبح |[ پیام]
بی خوابی هم همیشه بدنیست...مثل الان من...
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:49 صبح |[ پیام]

Sayeh_300     


 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:16 صبح |[ پیام]

دلم برا اینک نویسی تنگ شده بود. فکر می‌کردم تغیر و تحولی روی داده باشه! اما انگار ...

بی خیال! می‌نویسیم!


 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:13 صبح |[ پیام]
رفتم دیدن حاج رضا. به زور بردم تو جلسه. ح نامرد رو در رو داره بدگویی می‌کنه.آدم به این نامردی ندیده بودم. حیف که ادب مانع میشه صفت دیگه ای براش به کار ببرم. اعصابم خورد شد. کاش نرفته بودم.
 سه شنبه 87 اردیبهشت 24 , ساعت 12:12 صبح |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >