کاش یه مشتری براش پیدا میشد. میترسم اینم بشه قوز بالا قوز.
یکشنبه 87 اردیبهشت 29
, ساعت 12:25 عصر |[ پیام]
درسهامو نخوندم. حوصله ام هم سر رفته! به عبارت بهتر حوصله ی درس خوندن را ندارم...
یکشنبه 87 اردیبهشت 29
, ساعت 12:24 عصر |[ پیام]
کاش بال پروازی بود، به وسعت دریاها / کاش حس حضوری بود، به قدمت کوهها / کاش مرکب راهی بود، به قدرت بی کرانه ها / کاش رنج سفری بود، به امتداد تمام شب های بی پناهی / کاش لمس حضوری بود ، به زلال جاری شدن نگاه گم شده ات / کاش کسر فاصله ای بود ، به وسعت امتداد مرگ و زندگی
شنبه 87 اردیبهشت 28
, ساعت 11:41 عصر |[ پیام]
..... اینجا آسمان ابریست .. آنجا را نمی دانم
..... اینجا پاییز شروع شده، آنجا را نمی دانم
..... اینجا فقط رنج است، آنجا را نمی دانم
..... اینجا دلی تنگ است ، آنجا را.....
شنبه 87 اردیبهشت 28
, ساعت 11:34 عصر |[ پیام]
ناخنهایم را یک هفتهای هست نگرفتهام
پنج شنبه 87 اردیبهشت 26
, ساعت 12:12 عصر |[ پیام]
هیچ کس به غیر ناسزا تو را
هدیه ای به رایگان نمی دهد
هدیه ای به رایگان نمی دهد
چهارشنبه 87 اردیبهشت 25
, ساعت 12:55 صبح |[ پیام]
نه حال خواندن داریم نه نوشتن...
اصلا به طور کلی حال ندارم.
اصلا به طور کلی حال ندارم.
سه شنبه 87 اردیبهشت 24
, ساعت 11:19 عصر |[ پیام]
< language=java>
چند روزه نمیشه وارد مدیریت مادرانه بشوم و حرف بزنم.ماشالله مگه این پارسی بلاگ هلب حضور داره که ازش کمک بخواهم؟
چند روزه نمیشه وارد مدیریت مادرانه بشوم و حرف بزنم.ماشالله مگه این پارسی بلاگ هلب حضور داره که ازش کمک بخواهم؟
سه شنبه 87 اردیبهشت 24
, ساعت 12:56 صبح |[ پیام]
