امشب برایم مثل شب یلداست... چه قدر طولانی... چهقدر سرد! کاش کرسی مادربزرگ بود تا در گرمایش پناه بگیرم. کاش قصهای بود که از قصهی خودمان فارغمان کند...
چهارشنبه 86 آذر 28
, ساعت 3:12 صبح |[ پیام]