سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چقدر با زارع دعوا می کردیم؛ چه لذتی داشت وقتی عصبانی می شد و من آروم بودم. و چه لذتی داشت وقتی می رفت به قیوم حرفاش رو می زد. و چه لذت بیشتری داشت وقتی صبح که پا می شدیم مث بچه مدرسه ای ها همه چی رو فراموش کرده بودیم.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 2:8 صبح |[ پیام]