راهش خیلی دور بود. ما هم با موتور بودیم. با جعفر. تو راه دلم خیلی گرفت. همینطور که پشت موتور نشسته بودم اشکم سرازیر شد. گفتم خانم جان مجلسه خودته، اگه این یکی نشد من دیگه نیستم...


 یکشنبه 87 اردیبهشت 29 , ساعت 10:9 عصر |[ پیام]