آخرین لحظه که دیدم چمدانش را بست
گفتم انگار که هنگام خداحافظی اَست
کاسهای آب و یک شاخهی گل بردم زود
کاسهی آب که از دست من افتاد و شکست...
گفتم انگار که هنگام خداحافظی اَست
کاسهای آب و یک شاخهی گل بردم زود
کاسهی آب که از دست من افتاد و شکست...
پنج شنبه 87 فروردین 15
, ساعت 11:29 صبح |[ پیام]