فکر کردم پسر شده ام. نه...اشتباه نکنید. آخه خوابیدن توی پادگان دژ این حس رو به من داد. فکر می کردم اومدم سربازی. ساعت 12 شب چراغها خاموش شد و گفتند ساعت یک ربع به پنج صبح بیدار باش است. سخت بود ولی شیرین تر از این دوران نداشتم.
جمعه 87 فروردین 2
, ساعت 4:1 عصر |[ پیام]