سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز من و تب و هزار لرز بر پیکر نزارم. باز من و شب و کابوس گرمای جهنم. باز من و تب و لرزش بی امان آرواره های خسته از لرز، باز من و تب و لرز و رویای حضور، از چه نالم و به چه پناه برم؟ از لرزی که یادگار شومی بر کابوسهاست یا تبی که  شیرینی هضیون حضور را به همراه خود دارد؟


 دوشنبه 86 دی 17 , ساعت 3:2 صبح |[ پیام]