اشک آدم را در میآورند. همینطوری میشود که آدمها خل میشوند.
الان رسیدهام به آنجا که سعید توی گهواره گریه میکرد و سپیده شروع کرد برایش ویولون بزند. یاد آن دختره افتادم که حالش گرفته شد و تشکیلاتش را جمع کرد و رفت.
الان رسیدهام به آنجا که سعید توی گهواره گریه میکرد و سپیده شروع کرد برایش ویولون بزند. یاد آن دختره افتادم که حالش گرفته شد و تشکیلاتش را جمع کرد و رفت.
پنج شنبه 86 آذر 29
, ساعت 10:25 عصر |[ پیام]