سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فردا.
تهران.
کاخ گلستان.
کوتاه ترین داستان کوتاه جهان
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 10:14 عصر |[ پیام]
قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه،
قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه،
قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه،
قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه، قلوه،
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 10:13 عصر |[ پیام]
ای بابا.
کشک، دوغ، شیر، ماست، خر، گاو، الاغ، اسب همشون یه چیزین
در کل زندگی کشکه.
همش توهم و تخیله
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 3:52 عصر |[ پیام]
راستی تو دهات ما کشکاش خیلی باحاله.
خوشمزه.
آخه از شیر گوسفند درستش می‌کنند.
بهش می‌گن غروت یا قروت یا قاروت یا...
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 3:46 عصر |[ پیام]
زندگی کشکه به خدا کشک
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 3:42 عصر |[ پیام]
بهترین کار باریدن است اما باید حواسمان باشد که ...


دیگران را خیس نکنیم .
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 3:39 عصر |[ پیام]
امروز بعد از ناهار بحث ازدواج کلبه احزان کشید به رضاخان
با آقای فضل، که ازدواج یکی رو به هم زده بود و آقای آهستان که آمار چند ازداج جدید رو داشت
منم از کلاسم افتادم .آخر بحث خیلی با حال بود
 پنج شنبه 86 آذر 22 , ساعت 3:13 عصر |[ پیام]
تو می‌خندی و من ...
کاش همیشه خنده‌هایت برام لذت بخش بود.
دیوانه‌ام، دیوانه
فقط همین
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 11:59 عصر |[ پیام]
وشاید گاهی اوقات فقط افسوس باشد که آدم را آرام می کند
یادم می‌آید زمانی که با واعدنا حالی داشتم
و منتظر واعدنا بودم .
اما حیف و صد حیف که یک واعدنا از کف پرید
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 11:56 عصر |[ پیام]
نه آنچنان عاشق باش که هیچ چیز را نبینی، نه آنقدر ببین که هرگز عاشق نشوی
و من این وسط چگونه‌ام.....
 چهارشنبه 86 آذر 21 , ساعت 11:45 عصر |[ پیام]
<   <<   16   17   18   19   20   >>   >