دلم می سوزه. دلم برا پرنده ها می سوزه. دلم برا پرنده هایی که سرما خشکشون کرده می سوزه. دلم برا پرنده هایی که سرما خشکشون کرده و آخرین تکه خشک نان، هنوز روی نوکاشونه، می سوزه. دلم می سوزه.
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 7:25 عصر |[ پیام]
نمی دونم تا حالا تو برف خوردین زمین یا نه؟؟؟ فکر کنم هر کسی اقلا یه بار رو خورده زمین. اصلا متوجه نمی شه، فقط آدم یهو می بینه رو زمینه. گاهی از بعضی افراد همچین پشت پا می خوری که ، فقط یهو..... می بینی رو زمینی!
یکشنبه 86 بهمن 14
, ساعت 7:21 عصر |[ پیام]
ممنونم مادرانه عزیز( بهتره بگم خواهرانه عزیز). منم دوست دارم که سعادتی داشته باشم تا بتونم دوستان رو زیارت کنم. خیلی التماس دعا. شکرا.
دوشنبه 86 بهمن 8
, ساعت 1:4 صبح |[ پیام]
مادرانه عزیز نمیدونم چرا انقدر از دل تنگیاتون برا برادرانتون دلم گرفت. من رو تو این ایام یاد.......
شنبه 86 بهمن 6
, ساعت 6:48 عصر |[ پیام]
در کشاکش بودن ها و نبودن ها، در کویر داغ سوختن ها و رفتن ها، در بحبوحه سکوت و حسرت ها، در تمامی لحظات دیدن ها و ندیدن ها، در تمامی انکار لبخندها و گریستن ها، تو را می طلبم. تو را می طلبم ای همه معنای سکوت من، فریاد سکوتم را بخوان.
چهارشنبه 86 بهمن 3
, ساعت 4:7 عصر |[ پیام]
باز تنور داغ رد صلاحیت ها و روزنامه ها و ...... انقدر امروز بحث شد که خستمه. حوصله شون رو ندارم. باز همه روزنامه ها هم یه چیز می نویسند.... بمونه.
چهارشنبه 86 بهمن 3
, ساعت 3:46 عصر |[ پیام]
از اون شبی که جفت پا اومدم تو اینک و ........ دیگه نیومده بودم. اما خب دلم برا اینجا تنگ شده بود.
اینک سلام.
چهارشنبه 86 بهمن 3
, ساعت 3:42 عصر |[ پیام]
باز اون حس تلخ و بدمزه پریدن وسط حرف دیگران بهم دست داد. اونم پرش از نوع جفت پا.
دوشنبه 86 بهمن 1
, ساعت 12:24 صبح |[ پیام]