سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گرافیست هر لحظه یک مطلب جدید به ذهنش می‌رسه. هر لحظه. حتی وقتی به کفش رفیقش نگاه می‌کنه یا تقویم را نگاه می‌کنه. یا علی مددی.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 4:50 عصر |[ پیام]
هیچ کس نیست. منم و من. هر کسی پیِ سی خود رفته. من آمده‏ام. کار دارم. سیستم خراب است. اسکن نمی‏کند. اعصاب خراب. وقت کم.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 3:48 عصر |[ پیام]
یه پروژه را که انجام می‏دهی مثل 8 بخش طولی و 5 بخش عرضی دارد. سه بخش طولی دیگر کرد زمانی دارند. و باعث می‏شوند 2 بخش دیگر هم دیگر کرد داشته باشند. الان 25 روز از برنامه عقبیم. به خاطر بخش‏های طولی. و بخش‏های عرضی هم همیشه دو یا سه تا عقبیم.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 2:10 عصر |[ پیام]
قبل از دانشگاه درس حسابان و دیفرانسیل داشتیم، استادمان اقای واعظی بود. چارشانه و چاق. زبانش هم بزرگ توی دهانش نمی چرید. نمودارها را که می‏کشید می‏گفت مثل نصف هنوونه بکشید. هنووونه ... طرفین زبانش به دندان‏هایش می‏چسبید ... هنووونه .
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 2:2 عصر |[ پیام]
دکتر احمدی نژاد رفته مکه. مقداری از مشکل زائرین ایرانی اونجا حله می‏شه؟ مخصوصا قضیه بقیع؟ بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... بقیع ... هزاران بار ... وای بقیع ...
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:59 عصر |[ پیام]
بعد از عهد شوقی، دختردایم زنگ زده بود خونمون. اصلا باورم نمی‏شد. پته پته می‏کردم بیا و ببین. دایم می‏دونه زنگ زده؟ اجازه نگرفته باشه سرش را جدا می‏کنه! دایم با دامادشون مشکل داره.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:58 عصر |[ پیام]
این روزا هندونه کیلویی چنده؟ آجیل و فندق و گردو؟ امشب حامد صاحب کافه بارون میزاره اونجا هندونه بخوریم؟ این شبا ملت دشون به همین هندونه خوشه. بچه‏ها هم. یه شب دور هم جمع می‏شن شاد می‏شن.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:56 عصر |[ پیام]
طنزی برای شب یلدا ... باغ‏هایمان پر است از میوه ... سیب ... نارنگی و پرتقال ... سیب و پرتقال و نارنگی‏مان از پاکستان می‏اید ... طنز شب یلدا 2007 ... YALDA 2007
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:49 عصر |[ پیام]
از آنجایی که، کاراژی بازی، و هیئتی کاری را دوست ندارم و یه جورایی فراریم. به این فکر می‏کنم که نشریه را بندازیم عید غدیر... آیا مطالب حاضره؟ آیا صفحه حاضره؟ تصاویرش؟ تبلیغاتش؟ می‏تونیم وقت بزاریم؟ امتحان نداریم؟ ها؟
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:47 عصر |[ پیام]
دیشب طرح صفحه اول ازنور را بستم توی ذهنم. صفحات را هم هم‏چنین. ببینم مطالب کی می‏رسه؟ چه فضایی دارند؟ واقعا مدرن و پست مدرن نوشته شدن یا مثل نامه شاه اسماعیل به پسرشه.
 چهارشنبه 86 آذر 28 , ساعت 1:39 عصر |[ پیام]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >