خودم خنده ام گرفته بود که به خاطر چنین اتفاقی خودم رو با چه کسانی مقایسه کردم:) (اعتماد به نفس مفرط)
پنج شنبه 87 مهر 25
, ساعت 8:0 صبح |[ پیام]
بعد از پنج ماه صبر بالاخره درست شد. واقعا خوشحال بودم که خودم مشکلش رو حل کردم؛ در حالی که مدعیان هیچ کاری نکردند!
پنج شنبه 87 مهر 25
, ساعت 7:59 صبح |[ پیام]
رم موبایلم پنج ماه خراب شده بود. یعنی درست بودا فقط کامپیوتر نمی خوندش... هر جا هم نشون دادم مشکلش رو نفهمیدن. دیروز بعد از نماز صبح فکری به ذهنم رسید(از همون لامپ ها که بالای سر میاد:دی!).
پنج شنبه 87 مهر 25
, ساعت 7:58 صبح |[ پیام]
به خاطر رفتار و اشتباهاتی که داشت چند ماه باهاش رابطه ی درسی نداشتم. بدون برنامه ریزی کار می کرد و روزها بیخودی می گذشت. بعد از چندین ماه وقتی دیدمش هنوز عوض نشده بود. فقط می شد دعاش کرد...
پنج شنبه 87 مهر 25
, ساعت 7:35 صبح |[ پیام]
css از همه بهتر بود. کو تا حالا ریزه کاری ها رو یاد بگیریم!
جمعه 87 مهر 19
, ساعت 6:19 عصر |[ پیام]
ماه به فرشته گفت:
بپوش پنجره را ای برهنه! می ترسم که چشم شور ستاره ترا نظر بزند!
- زهی خیال باطل! فرشته خونه نبود:دی!
جمعه 87 مهر 19
, ساعت 6:11 عصر |[ پیام]
دیگر هیچ وقت دلم برایش نخواهد سوخت.
میگن هر کسی یه ارزشی داره. حالا تو هر چی ارزشش رو بیشتر کنی. میشه؟ محال است! البته شاید بعضی وقتا جواب داد! خب این که دوباره شد نقیض!
جمعه 87 مهر 19
, ساعت 6:8 عصر |[ پیام]