سفارش تبلیغ
صبا ویژن
می خواهم چشم هایم را ببندم. آن قدر ببندم تا هیچ نبینم. آن قدر ببندم تا آن روزها برسند. می بندم. همین الان. همین الان. بسته ام الان. اگر می بین  دبد تایچ شسده بدانبید به خاطر این است که چشم هایم را بسته تام...

 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 5:39 عصر |[ پیام]
وقتی بر میگردی. بر می گردی. از راه اشتباه...
 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 5:36 عصر |[ پیام]
آدم با لاف تاف نزدیک به دو میلیونی اینک بنویسه چی میشه؟ حکما مصداق بارز مرفه بی درد میشیم. من نمی خوام.
 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 5:27 عصر |[ پیام]
کم‏کم دارم عادت می‏کنم وقتی عصبانی هستم، هی چای بخورم. چای روی چای... چای روی چای...
 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 4:18 عصر |[ پیام]
تصور کن پسره توی مجلس خواستگاری به دختر مردم بگه نظر شما در مورد ازدواج مجدد چیه.
دختره چه جوابی داده باشه خوبه؟
 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 4:4 عصر |[ پیام]
بیچاره منم که خر ندارم؟
 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 2:19 عصر |[ پیام]
خستمه.
به یک عدد آهنگر نیازمنیدم. تحویل در محل.

 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 1:18 عصر |[ پیام]

دربار‌ه‌ی جنگ عراق مطالعه می‌کنم، موسیقی‌ای غمینی از رایانه‌ام پخش می‌شود، حالم گرفته‌است. زنگ در را می‌زنند. می‌روم پایین؛ زنی‌است محجبه با بچه‌ای تر و تمیز در آغوشش: «فقیرم. کمکم کنید» مقداری پول می‌دهم و برمی‌گردم بالا. دیگر طاقت بیدار ماندن ندارم.


 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 11:47 صبح |[ پیام]

باید برای یوز پسورد هایت قانون داشته باشی و گرنه یا همه اش یادت می رود یا اینکه هک می شوی باید مواظب هک شدن هم باشیم آدم های چیز زیادی پیدا می‏شوند.

یک قانون داشته باش و به هیچ کس نده حتی...


 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 12:35 صبح |[ پیام]

وای! می‌دونی چی شد؟ الآن یه برگه پیدا کرده‌ام مال سال اول دانشگاه! توش نوشته‌ام:
پرده شرم است مانع در میان ما و دوست
شمع را فانوس از پروانه میسازد جدا!


 دوشنبه 86 اسفند 13 , ساعت 12:33 صبح |[ پیام]
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >